سوره یس با 38 سوره و 927 کلمه و 3000 حرف، چهل و یکمین سوره قرآن درنزول و سی و ششمین سوره در تدوین است که در شهر مکه بر وجود مقدس پیامبر اسلام نازل شده است. سوره یس را قلب قرآن می نامند. کفار مکه خطاب به پیامبر اسلام(ص) می گفتند تو فرستاده خدا نیستی و آنچه نقل میکنی از پیش خودت جعل میکنی و به وجود دیگری که ساخته ذهن توست نسبت می دهی پس نه توحید داریم، و نه نبوت معنایی دارد و نه روز قیامت،تا استخوان پوسیده مردگان دوباره جمع شود و مردگان زنده شوند. خداوند این وضع فکری حاکم بر مکه را ملاحظه فرمودند؛ سپس سوره یس را نازل فرمودند تا چگونه اندیشیدن را برای مردمی که طینت پاک دارند توضیح دهند و مفاهیم توحید و نبوت و معاد را در مبانی فکری آنان استوار سازند
یا ایها الذین امنو کتب علیکم الصیام کما کتب علی الین من قبلکم لعلکم تتقون ( سوره بقره آیه 183 )
ای کسانیکه ایمان آورده اید بر شما هم روزه داشتن فرض گردید چنانچه اسم گذشته را نیز فرض شده بود و این دستور برای آنست که شما پرهیزکار شوید
کلید واژه ها = اعیان ، روزه ، تقوا
ان الدین عند الله الاسلام . در دین در نزد خداوند ، اسلام است ( آل عمران آیه 19 )
واژه دین در لغت اصل به معنی جزا و پاداش است و به معنی اطلاعات و پیروی از زمان نیز آمده است . و در اصطلاح مذهبی عبارت است از مجموعه قواعد و قوانین و آدابی است که انسان در سایه آنها میتواند به خدا نزدیک شود و به سعادت دو جهان برسید و از نظر اخلاقی و تربیتی در مسیر صحیح گام بردارد .
واژه اسلام به معنی تسلیم است . بنابراین یعنی جمله : ان الذین عند الله (( اسلام )) این است که آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان او است و در واقع روح این در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم در برابر حق نبوده و نخواهد بود .
به طور کلی برای حرکت درهر مسیری شناختن مقدم بر حرکت و عمل است. تحصیل تقوی هم از این قاعده مستثنی نیست. برای تحصیل تقوی و آشنایی با روش آن ابتدا لازم است با خود تقوی و حقیقت آن آشنا شویم. این آشنایی خود کمک شایانی به ما در جهت پیدا نمودن راه و روش تحصیل آن خواهد نمود. بنابراین ابتدا حقیقت تقوی را تعریف خواهیم نمود و سپس به راه کسب آن اشاره خواهیم کرد.
تعریف تقوی: برای تعریف تقوی و آشنایی با حقیقت آن توجه به نکات زیر لازم است.
1. تقوی از ماده «وقی - یقی» به معنی نگهداشت و حفظ است. در مفردات قرآن آمده «الوقایه حفظ الشیء مما یؤذیه و یضره» و قایه به معنی حفظ چیزی است از آن چه که باعث آزار او می شود و به او زیان می رساند(
2. به لحاظ اخلاقی تقوی یک صفت نهادینه شده نفسانی و به تعبیر علمای اخلاق یک ملکه راسخه درونی و به تعبیری امروزی یک مهارت است. ملکه و مهارت حالت درونی و روانی ای است که باعث می شود عمل خارجی به راحتی، روان و بدون زحمت از انسان صادر گردد.
پیام رهبر انقلاب درپی اهانت به قرآن شریف
این یک اقدام محاسبه شده از سوی مراکزی است که از سال ها پیش به این طرف، سیاست اسلام هراسی و اسلام ستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه با اسلام و قرآن پرداخته اند
در پی اهانت نفرت انگیز به قرآن شریف درآمریکا، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام مهمی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام، حلقه های صهیونیستی درون دولت آمریکا را طراحان اصلی این توطئه مشمئز کننده خواندند و با تشریح اهداف پشت پرده کینه توزی های صهیونیست ها نسبت به اسلام و قرآن تاکید کردند: دولت آمریکا برای اثبات ادعای خود درباره دخالت نداشتن در این توطئه، باید عوامل اصلی این جنایات بزرگ و بازیگران میدانی آن را به گونه ای شایسته به مجازات برساند.
متن پیام ولی امر مسلمین جهان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العزیز الحکیم: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون
ملت عزیز ایران - امت بزرگ اسلام!
آیا زرتشتیها اهل کتاب آسمانى هستند؟
جواب: ظاهر این است که اهل کتاب مى باشند.
فاضل لنکرانی (ره)مجمع المسایل ج 1
متن دعای نور
بِسْمِ اللّهِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ
بنام خدا نور (عالم ) بنام خدا نور نور (جهان هستى ) بنام خدا که نورى است فوق نور بنام خدایى
الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُورِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَْ النُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
که تدبیرکننده کارهاست بنام خدایى که نور (عالم ) را از نور (خود) آفرید ستایش خاص خدایى است
الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ فى کِتابٍ
که آفرید نور را از نور و نازل فرمود نور را بر کوه طور در میان نامه
مَسْطُورٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِی مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
نوشته شده و ورقه اى گشوده به اندازه معین بر پیامبرى دانشمند، ستایش خاص خدایى است
الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ
که او به عزت و شوکت یاد شده و به فخر مشهور است و در هر حال در خوشى و ناخوشى
مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
سپاسگزارى شده و درود خدا بر آقاى ما محمد و آل پاکیزه اش باد
((مسخ )) یا به تعبیر دیگر تغییر شکل انسانى به صورت حیوان مسلما موضوعى بر خلاف جریان عادى طبیعت است ، البته ((موتاسیون )) و جهش و تغییر شکل حیوانات به صورت دیگر در موارد جزئى دیده شده است ، و پایه هاى فرضیه تکامل در علوم طبیعى امروز بر همان بنا نهاده شده ، ولى مواردى که در آن موتاسیون و جهش دیده شده صفات جزئى حیوانات است ، نه صفات کلى ، یعنى هرگز دیده نشده است که نوع حیوانى بر اثر ((موتاسیون )) تبدیل به نوع دیگر شود، بلکه خصوصیاتى از حیوان ممکن است دگرگون گردد، و تازه جهش در نسلهائى که به وجود مى آیند دیده مى شود، نه اینکه حیوانى که متولد شده است با جهش تغییر شکل دهد، بنابراین دگرگون شدن صورت انسان یا حیوانى به صورت نوع دیگر امرى است خارق العاده .
تعریف مسخ و فرق آن با موتاسیون
((مسخ )) یا به تعبیر دیگر تغییر شکل انسانى به صورت حیوان مسلما موضوعى بر خلاف جریان عادى طبیعت است ، البته ((موتاسیون )) و جهش و تغییر شکل حیوانات به صورت دیگر در موارد جزئى دیده شده است ، و پایه هاى فرضیه تکامل در علوم طبیعى امروز بر همان بنا نهاده شده ، ولى مواردى که در آن موتاسیون و جهش دیده شده صفات جزئى حیوانات است ، نه صفات کلى ، یعنى هرگز دیده نشده است که نوع حیوانى بر اثر ((موتاسیون )) تبدیل به نوع دیگر شود، بلکه خصوصیاتى از حیوان ممکن است دگرگون گردد، و تازه جهش در نسلهائى که به وجود مى آیند دیده مى شود، نه اینکه حیوانى که متولد شده است با جهش تغییر شکل دهد، بنابراین دگرگون شدن صورت انسان یا حیوانى به صورت نوع دیگر امرى است خارق العاده .
اما مسائلى بر خلاف جریان عادى طبیعى وجود دارد، گاهى به صورت معجزات پیامبران و زمانى به صورت اعمال خارق العادهاى که از پارهاى از انسانها سر میزند، هر چند پیامبر نباشند (که البته با معجزات متفاوت است ) بنابراین پس از قبول امکان وقوع معجزات و خارق عادات ، مسخ و دگرگون شدن صورت انسانى به انسان دیگر مانعى ندارد.
و همانطور که در بحث اعجاز انبیاء گفته شده است، وجود چنین خارق عاداتى نه استثناء در قانون علیت است نه بر خلاف عقل و خرد بلکه تنها یک جریان عادى طبیعى در اینگونه موارد شکسته مى شود که نظیرش را در انسانهاى استثنائى کرارا دیده ایم .
بنابراین هیچ مانعى ندارد که مفهوم ظاهر کلمه ((مسخ )) را که در آیه فوق و بعضى دیگر از آیات قرآن آمده است بپذیریم
ازبنی اسرائیل و تاریخ پر ماجرای آنها در جای جای قرآن بحث به میان آمده است
در ذیل ایات 163-166سوره اعراف و آیه 60 سوره مائده بحثی به میان امده به عنوان مسخ ، مسخ یعنی چه و دلیل مسخ شدنشان چیست را توضیح خواهم داد
در بررسی ایات و تفسیر انها امده است که جمعی از بنی اسرائیل که در ساحل دریا زندگی می کردند
و از طرف خداوند به عنوان امتحان و آزمایش دستوری داده شد که صید ماهی درروز شنبه تعطیل است
و وظیفه داشتند دست از کسب و کارو صید ماهی بکشند و به مراسم عبادت ان روز بپردازند اما آنها با آن دستور مخالفت کردند.
بدیهى است جمعیتى که در کنار دریا زندگى مى کنند، قسمت مهمى از تغذیه و درآمدشان از طریق صید ماهى است ، و گویا به خاطر تعطیل مستمرى که قبلا در روز شنبه در میان آنها معمول بود، ماهیان در آن روز احساس امنیت از نظر صیادان مى کردند و دسته دسته به روى آب ظاهر مى شدند اما در روزهاى دیگر که صیادان در تعقیب آنها بودند در اعماق آب فرو مى رفتند!
این موضوع خواه جنبه طبیعى داشته ، و یا یک جنبه فوق العاده و الهى ، وسیله اى بود براى امتحان و آزمایش.
آزمایش آنها به چیزى بود که آنها را به سوى خود جلب و به نافرمانى دعوت مى کرد و همه آزمایشها همین گونه است ، زیرا آزمایش باید میزان مقاومت افراد را در برابر کشش گناهان مشخص کند و اگر گناه کششى به سوى خود نداشت ، آزمایش مفهومى نمى داشت .
بنى اسرائیل در برابر این آزمایش بزرگ به سه گروه تقسیم شدند:
((گروه اول )) که اکثریت را تشکیل مى دادند، به مخالفت با این فرمان الهى برخاستند.
((گروه دوم))، ساکتان و بى طرفان بودند، که نه همگامى با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهى از منکر را انجام مى دادند.
((گروه سوم)) که قاعدتا اقلیت کوچکى بودند، در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر قیام کر دند.
از روایات چنین استفاده مى شود که نخست دست به حیله به اصطلاح شرعى زدند، در کنار دریا حوضچه هائى ترتیب دادند و راه آنرا به دریا گشودند، روزهاى شنبه راه حوضچه ها را باز مى کردند، و ماهیان فراوان همراه آب وارد آنها مى شدند، اما به هنگام غروب که مى خواستند به دریا بازگردند راهشان را محکم مى بستند، سپس روز یکشنبه شروع به صید آنها مى کردند و مى گفتند خداوند به ما دستور داده است صید ماهى نکنید، ما هم صید نکردهایم بلکه تنها آنها را در حوضچه ها محاصره نموده ایم !
بعضى از مفسران گفته اند آنها روز شنبه قلابها را به دریا مى افکندند، سپس روز بعد آنرا از دریا بیرون مى کشیدند و به این وسیله صید ماهى مى نمودند.
و از بعضى از روایات دیگر برمى آید که آنها بدون هیچ حیلهاى با بى اعتنائى کامل روزهاى شنبه مشغول صید ماهى شدند.
به این ترتیب که در آغاز از طریق حیله به اصطلاح شرعى - به وسیله کندن حوضچه ها و یا انداختن قلابها - کار خود را شروع کردند، این کار، گناه را در نظر آنها کوچک و آنان را در برابر شکستن احترام روز شنبه جسور ساخت ، کم کم روزهاى شنبه علنا و بى پروا به صید ماهى مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانى فراهم ساختند.
تنها گروه سوم از مجازات الهى مصون ماندند و به طورى که در روایات آمده است آنها هنگامى که دیدند اندرزه ایشان مؤ ثر واقع نمى شود ناراحت شدند و گفتند ما از شهر بیرون مى رویم ، شب هنگام به بیابان رفتند و اتفاقا در همان شب کیفر الهى دامان دو گروه دیگر را گرفت .
فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَّا نهُوا عَنْهُ قُلْنَا لهَُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَسِئِینَ(166)
هنگامى که در برابر فرمانى که به آنها داده شده بود سرکشى نمودند به آنها گفتیم به شکل میمونها در آئید و طرد شوید
و در ایه 60از سوره مائده امده است و جعل منهم القردهو الخنازیر
و این دلیل دوم بر اصل مسخ در قران است
و انانرا به صورت میمون و خوک مسخ کرد
ولی در هر حال طبق روایات مسخ شدگان تنها چند روزی زنده می ماندند و سپس از دنیا میرفتند ونسلی از انها به وجود نمی امد
حضرت علی علیه السلام فرمودند از پیغمبر _(ص) پرسیدم حیوانات مسخ شده کدامند؟
فرمودند :سیزده نوع حیوان مسخ شده است که عبارت اند از 1– فیل 2خرس 3خوک4- میمون5- مارماهی6-سوس مار 7-شب پره 8-کرم سیاه آبی 9-عقرب 10-عکبوت 11- خرگوش 12- سهیل 13- زهره
پرسیدم علت مسخ اینها چه بود؟
فرمودند:
فیل مردی لوطی (اهل لواط ) بوده است
خرس مرد مابونی بود که مرد ها را به خود می خواند
خوک عده ای نصرانی بودند که از خداوند خواستندکه غذای آسمانی بر آنها بفرستد و با اینکه خواسته آنها عملی شد بر کفرخود افزودند
میمون کسانی بودند که روز شنبه بر خلاف دستور دینشان ماهی می گرفتند
مار ماهی مرد دیوثی بود که همسرش را در اختیار مردم می گذاشت
سوسمار بادیه نشینی بود که سر راه حاجیان را می گرفت و اموالشان را می ربود
شب پره {پرستو }دزدی بود که خرما های مردم را از سر درختان سرقت می کرد
کرم سیاه سخن چینی بود که میان مردم و دوستان جدایی می انداخت
عقرب مرد بد زبانی بود که هیچ کس از نیش زبانش آسوده نبود
عنکبوت زنی بود که به شوهرش خیانت می کرد
خرگوش زنی بود که غسل حیض و غیره را انجام نمی داد
سهیل گمرکچی بود در یمن
زهره زنی نصرانی بود و این زن همان است که هاروت و ماروت را فریفت
خصال شیخ صدوق
منابع
تفسیر نمونه ج 6 ذیل آیه 163-166
و تفسیر نمونه ج 4ذیل آیه 60
الحمدالله رب العالمین باری الخلایق الاجمعین نحمده و نستعینه ونومن به ونتوکل علیه ثم صلاه و سلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و خاتم النبیین ابوالقاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیما بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین تراب مقدمه الفداء
گاهی مطالبی در میان عامه مردم جریان پیدا می کند که عکس العمل های متفاوتی را در پی دارد . گروهی موافق – گروهی مخالف و گروهی هم مات و مبهوت می مانند که در مقابل اینگونه مسائل یا مطالب یا الفاظ چه عکس العملی را از خود نشان دهند .
اگر تا کنون همانند سحر – جادو – جادوگر – طلسم – طلسم شکن – چشم زخم – جن – دیو برخورد داشته اید شاید در لحظه اول تصمیم گیری قدری مشکل بوده و شاید هم نه .
گاهی بعضی مراجعه می نمایند و می خواهند از حقیقت و ماهیت این الفاظ آگاهی پیدا کنند .
اگر بخواهیم همه را تایید کنیم شاید به خرافه گری متهم شویم . اگر بخواهیم دست رد به سینه کلمات بزنیم و انها را انکار کنیم با مطالبی که در میان شرع وجود دارد چه کنیم ؟
با توکل بر قدرت لا یتناهی حی سبحان چند سطری برای این الفاظ به نگارش در خواهد آمد تا انشاءالله تنویر افکار را در پی داشته باشد .