یا ایها الذین امنو کتب علیکم الصیام کما کتب علی الین من قبلکم لعلکم تتقون ( سوره بقره آیه 183 )
ای کسانیکه ایمان آورده اید بر شما هم روزه داشتن فرض گردید چنانچه اسم گذشته را نیز فرض شده بود و این دستور برای آنست که شما پرهیزکار شوید
کلید واژه ها = اعیان ، روزه ، تقوا
ان الدین عند الله الاسلام . در دین در نزد خداوند ، اسلام است ( آل عمران آیه 19 )
واژه دین در لغت اصل به معنی جزا و پاداش است و به معنی اطلاعات و پیروی از زمان نیز آمده است . و در اصطلاح مذهبی عبارت است از مجموعه قواعد و قوانین و آدابی است که انسان در سایه آنها میتواند به خدا نزدیک شود و به سعادت دو جهان برسید و از نظر اخلاقی و تربیتی در مسیر صحیح گام بردارد .
واژه اسلام به معنی تسلیم است . بنابراین یعنی جمله : ان الذین عند الله (( اسلام )) این است که آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان او است و در واقع روح این در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم در برابر حق نبوده و نخواهد بود .
منتها از آنجا که آیین پیامبر اسلام آخرین و برترین آیین هاست نام اسلام برای آن انتخاب شده است و گرنه از یک نظر همه ادیان الهی ، اسلام است .
و اصول ادیان الهی آسمانی یکی است هر چند تکامل جامعه بشری به خداوند ادیان کاملتری را برای انها فرستاده تا به مرحله نهایی تکامل که دین خاتم پیامبران پیامبر اسلام (ص) است رسیده .
امیرالمومنین علی علیه اسلام فرموده است :
لَلَ نسُبَنَّ الاسلام نِستهَّ لَم یَنسُها اَحَد قَبلی ، الاسلامُ هُوَ التَسلیمُ و التَسلیمُ هُوَ الیقینُ ، وَ الیقینُ هُوَ التصدیقُ ، والَّتصدیقُ هُوَ الاقیرارُ و الاقِرارُ هُوَ الاداءُ و الاداءُ هُوَ العَمَلُ
در این عبارت امام علیه السلام نخست میفرماید میخواهم اسلام را آن چنان تفسیر کنم که هیچ کس نکرده باشد سپس شش مرحله برای اسلام بین فرموده است .
نخست می فرماید : اسلام همان تسلیم در برابر حق است سپس اضافه میکند تسلیم بدون یقین ممکن نیست ( زیرا تسلیم بدون یقین ، تسلیم کورکورانه است نه عالمانه ) بعد میفرماید یقین مهم تصدیق است ( یعنی تنها علم و دانایی کافی نیست بلکه به دنبال آن ، اعتقاد و تصدیق قلبی لازم است ).
سپس می فرماید تصدیق همان اقرار است ( این کافی نیست که ایمان تنها در منطقه قلب و روح انسان باشد بلکه با شهامت و قدرت باید آن را اظهار داشت ).
سپس می فرماید اقرار همان انجام وظیفه است ( یعنی اقرار تنها گفتگوی زبانی نیست بلکه تعهد و قبول مسئولیت است )
در پایان می فرماید انجام مسئولیت همان عمل است ( عمل به فرمان خدا و انجام برنامه های الهی) زیرا تعهد و مسئولیت چیزی جز عمل نمیتواند باشد .
آنها که نیروی خود را در گفتگوها ، طرح حا ، جلسات ، انجمن ها و مانند آن صرف می کنند و فقط حرف می زنند نه تعهد را پذیرفته اند و نه مسئولیتی از روح اسلام آگاهی دارند .
نهج ابلاغه کلمات قصار کلمه 20 ( فیض الاسلام )
وَ مَن یَبتغِ غَیرَ الاسلام دینا فَلَن یُقبَلَ مِنهُ و هُوَ الاخرٍه مِن الخاسِرینَ یَبتَغِ از ماده ((ابتغاء)) به معنی تلاش و کوشش است که هم در موارد شایسته و هم ناشایسته به کار میرود و در هر مورد تابع قرانی است که در آن مورد وجود دارد .
به این ترتیب از مفهوم عام اسلام به عنوان یک اصل کلی که همان تسلیم در مقابل حق است به مفهوم خاص آن یعنی آئین اسلام منقل میشود که نمونه کامل و اکمل آن است و میگوید امروز چز آیین اسلام از هیچ کس پذیرفته نیست و در عین احترام به همه ادیان الهی برنامه امروز، اسلام است همانگونه که دانشجویان دوره دکترا در عین احترام به تمام دروسی که در مقاطع مختلف تحصیلی مانند ابتدایی ، راهنمایی ، دبیرستان و دوره لیسانس خوانده اند تنها درسی را که باید دنبال کنند همان دروس سطح بالای مقطع نهایی خودشان است و پرداختن به غیر از آن جزء زیان و خسران چیزی نخواهد داشت .
قالَت الاعرابُ امَنّاقُل کم تُومنُوا وَ لکن قُولُوا اَسلَمنا وَ لَمّا یَدخُل الایمانُ فی قُلُوبِکم {حجرات 13}
عرب های بادیه نشین گفتند : ایمان آورده ایم ، بگو شما ایمان نیاورده اید ولی بگویید اسلام آورده ایم اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است .
طبق این آیه تفاوت (( اسلام )) و (( ایمان )) در این است که اسلام مشکل ظاهری قانونی دارد ، و هرکس شهادتین را بر زبان جاری کند در ملک مسلمانان وارد میشود و احکام اسلام بر او جاری میگردد .
ولی اعیان یک امر واقعی و باطنی است و جایگاه آن قلب آدمی است نه زبان و ظاهر او ((اسلام )) ممکن است انگیزه های مختلفی داشته باشد حتی انگیزه های مادی و منافع شخصی ولی (( ایمان )) حتماً از انگیزه های معنوی ، از علم و آگاهی سرچشمه میگیرد و همان است که کیوه حیات بخش تقوی بر شاخسارش ظاهر میشود و
این همان چیزی است که در عبارت گویایی از پیغمبر گرامی اسلام آمده است .
الاسلام علانیه و الایمان فی القلب اسلام امر آشکاری است ولی جای ایمان قلب است . در حدیث دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم . الاسلام یحقن به الدمو تودی به الامانه و تودی به الامانه و تستحل به الفرج ، و الثواب علی الایمان بااسلام خون انسان محفوظ ، و ادای امانت او لازم ، و ازدواج با او حلال میشود ولی ثواب بر ایمان است .
دربعضی از روایات مفهوم (( اسلام )) منحصر به اقرار لقطی شمرده شده د حالیکه ایمان اقرار توام با عمل معرفی شده است (( الایمان اقرار و عمل و اللاسلام اقرار بلاعمل ))
از امام صادق (ع) نقل شده است که امام علیه اسلام فرمودند :
ان الایمان یشارک الاسلام و لا یشارکه الاسلام ، ان الایمان ما وقر فی القلوب و الاسلام ما علیه المناکح و المواریث و حقن الدماء
ایمان با اسلام شریک است ، اما اسلام با ایمان شریک است .
{ میتوان گفت هر مومنی مسلمان است ولی هر مسلمانی مومن نیست کسی که در مرحله دوم از بندگی رب جلیل است حتماَ مرحله اول را گذرانده و وارد مرحله بعد شده است }
(( ایمان ))آن است که در دل ساکن شود ، اما اسلام چیزی است که قوانین نکاح وارث و حفظ بر طبق ان جاری میشود
ولی این تفاوت مفهومی درصورتی است که این دو واژه در برابر هم قرار گیرد اما اگر جدا از هم ذکر شوند ممکن است اسلام بر همان چیزی اطلاق شود که ایمان بر آن اطلاق میشود یعنی هر دو واژه در یک معنی استعمال گردد.
سلسله مراتب ایمان
ایمان چه به معنی علم و آگاهی و معرفت باشد و چه به معنی روح تسلیم و پذیرش در براب حق ، دارای درجات و سلسله مراتب است چرا که علم ، درجات دارد و پذیرش و تسلیم نیز دارای مراتب مختلفی است .
وقتی خداوند تبارک تعالی می فرماید لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم (فتح آیه 4)
نیز تاکیدیی بر این حقیقت است و به همین دلیل یک فرد مومن هرگز نباید در یک مرحله از ایمان متوقف گردد، او دائماً بسوی درجات بالاتر از طریق خودسازی و علم و عمل گام بر میدارد .
در حدیثی از امام صادق علیه اسلام میخوانیم و ان الایمان عشر درجات بمنزله السلم یصعد منه مرقاه بعد مرقاه اعیان ده درجه دارد .
همچون نردبان که پله پله از آن بالا میروند. { بحار الانوار ج 69 صفحه 165}
و در حدیث دیگیری از آن حضرت آمده است خداوند ایمان را هفت سهم تقسیم کرده : نیکی ، راستگویی ، یقین ، رضا ، وفاء ، علم و دانش ، حلم و بردباری سپس آن را در میان مردم توزیع نموده ، هر که را همه این هفت سهم داده سپس او کامل است و حامل ایمان و به برخی مردم یک سهم داده و به برخی دو سهم و به بعضی سه هم تا برسد به هفت سهم ، سپس به آنکه یک سهم دارد ، دو سهم تحمیل نکند و نه بر انکه دو سهم دارد و سه سهم تا آنان را سنگین بار و وامانده کنید سپس همچنین فرمود تا رسیدند به هفت سهم .
{اصول کافی جلد چهارم ( پنج جلدی) باب درجات ایمان حدیث اول }نوشته قیاسی کنگاوری