((مسخ )) یا به تعبیر دیگر تغییر شکل انسانى به صورت حیوان مسلما موضوعى بر خلاف جریان عادى طبیعت است ، البته ((موتاسیون )) و جهش و تغییر شکل حیوانات به صورت دیگر در موارد جزئى دیده شده است ، و پایه هاى فرضیه تکامل در علوم طبیعى امروز بر همان بنا نهاده شده ، ولى مواردى که در آن موتاسیون و جهش دیده شده صفات جزئى حیوانات است ، نه صفات کلى ، یعنى هرگز دیده نشده است که نوع حیوانى بر اثر ((موتاسیون )) تبدیل به نوع دیگر شود، بلکه خصوصیاتى از حیوان ممکن است دگرگون گردد، و تازه جهش در نسلهائى که به وجود مى آیند دیده مى شود، نه اینکه حیوانى که متولد شده است با جهش تغییر شکل دهد، بنابراین دگرگون شدن صورت انسان یا حیوانى به صورت نوع دیگر امرى است خارق العاده .
اما مسائلى بر خلاف جریان عادى طبیعى وجود دارد، گاهى به صورت معجزات پیامبران و زمانى به صورت اعمال خارق العادهاى که از پارهاى از انسانها سر میزند، هر چند پیامبر نباشند (که البته با معجزات متفاوت است ) بنابراین پس از قبول امکان وقوع معجزات و خارق عادات ، مسخ و دگرگون شدن صورت انسانى به انسان دیگر مانعى ندارد.
و همانطور که در بحث اعجاز انبیاء گفته شده است، وجود چنین خارق عاداتى نه استثناء در قانون علیت است نه بر خلاف عقل و خرد بلکه تنها یک جریان عادى طبیعى در اینگونه موارد شکسته مى شود که نظیرش را در انسانهاى استثنائى کرارا دیده ایم .
بنابراین هیچ مانعى ندارد که مفهوم ظاهر کلمه ((مسخ )) را که در آیه فوق و بعضى دیگر از آیات قرآن آمده است بپذیریم
ازبنی اسرائیل و تاریخ پر ماجرای آنها در جای جای قرآن بحث به میان آمده است
در ذیل ایات 163-166سوره اعراف و آیه 60 سوره مائده بحثی به میان امده به عنوان مسخ ، مسخ یعنی چه و دلیل مسخ شدنشان چیست را توضیح خواهم داد
در بررسی ایات و تفسیر انها امده است که جمعی از بنی اسرائیل که در ساحل دریا زندگی می کردند
و از طرف خداوند به عنوان امتحان و آزمایش دستوری داده شد که صید ماهی درروز شنبه تعطیل است
و وظیفه داشتند دست از کسب و کارو صید ماهی بکشند و به مراسم عبادت ان روز بپردازند اما آنها با آن دستور مخالفت کردند.
بدیهى است جمعیتى که در کنار دریا زندگى مى کنند، قسمت مهمى از تغذیه و درآمدشان از طریق صید ماهى است ، و گویا به خاطر تعطیل مستمرى که قبلا در روز شنبه در میان آنها معمول بود، ماهیان در آن روز احساس امنیت از نظر صیادان مى کردند و دسته دسته به روى آب ظاهر مى شدند اما در روزهاى دیگر که صیادان در تعقیب آنها بودند در اعماق آب فرو مى رفتند!
این موضوع خواه جنبه طبیعى داشته ، و یا یک جنبه فوق العاده و الهى ، وسیله اى بود براى امتحان و آزمایش.
آزمایش آنها به چیزى بود که آنها را به سوى خود جلب و به نافرمانى دعوت مى کرد و همه آزمایشها همین گونه است ، زیرا آزمایش باید میزان مقاومت افراد را در برابر کشش گناهان مشخص کند و اگر گناه کششى به سوى خود نداشت ، آزمایش مفهومى نمى داشت .
بنى اسرائیل در برابر این آزمایش بزرگ به سه گروه تقسیم شدند:
((گروه اول )) که اکثریت را تشکیل مى دادند، به مخالفت با این فرمان الهى برخاستند.
((گروه دوم))، ساکتان و بى طرفان بودند، که نه همگامى با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهى از منکر را انجام مى دادند.
((گروه سوم)) که قاعدتا اقلیت کوچکى بودند، در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر قیام کر دند.
از روایات چنین استفاده مى شود که نخست دست به حیله به اصطلاح شرعى زدند، در کنار دریا حوضچه هائى ترتیب دادند و راه آنرا به دریا گشودند، روزهاى شنبه راه حوضچه ها را باز مى کردند، و ماهیان فراوان همراه آب وارد آنها مى شدند، اما به هنگام غروب که مى خواستند به دریا بازگردند راهشان را محکم مى بستند، سپس روز یکشنبه شروع به صید آنها مى کردند و مى گفتند خداوند به ما دستور داده است صید ماهى نکنید، ما هم صید نکردهایم بلکه تنها آنها را در حوضچه ها محاصره نموده ایم !
بعضى از مفسران گفته اند آنها روز شنبه قلابها را به دریا مى افکندند، سپس روز بعد آنرا از دریا بیرون مى کشیدند و به این وسیله صید ماهى مى نمودند.
و از بعضى از روایات دیگر برمى آید که آنها بدون هیچ حیلهاى با بى اعتنائى کامل روزهاى شنبه مشغول صید ماهى شدند.
به این ترتیب که در آغاز از طریق حیله به اصطلاح شرعى - به وسیله کندن حوضچه ها و یا انداختن قلابها - کار خود را شروع کردند، این کار، گناه را در نظر آنها کوچک و آنان را در برابر شکستن احترام روز شنبه جسور ساخت ، کم کم روزهاى شنبه علنا و بى پروا به صید ماهى مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانى فراهم ساختند.
تنها گروه سوم از مجازات الهى مصون ماندند و به طورى که در روایات آمده است آنها هنگامى که دیدند اندرزه ایشان مؤ ثر واقع نمى شود ناراحت شدند و گفتند ما از شهر بیرون مى رویم ، شب هنگام به بیابان رفتند و اتفاقا در همان شب کیفر الهى دامان دو گروه دیگر را گرفت .
فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَّا نهُوا عَنْهُ قُلْنَا لهَُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَسِئِینَ(166)
هنگامى که در برابر فرمانى که به آنها داده شده بود سرکشى نمودند به آنها گفتیم به شکل میمونها در آئید و طرد شوید
و در ایه 60از سوره مائده امده است و جعل منهم القردهو الخنازیر
و این دلیل دوم بر اصل مسخ در قران است
و انانرا به صورت میمون و خوک مسخ کرد
ولی در هر حال طبق روایات مسخ شدگان تنها چند روزی زنده می ماندند و سپس از دنیا میرفتند ونسلی از انها به وجود نمی امد
منابع
تفسیر نمونه ج 6 ذیل آیه 163-166 سوره اعراف
و تفسیر نمونه ج 4ذیل آیه 60 سوره مائده