به به ای خانم قشنگ و ملوس
که قدم میزنی به مثل عروس
.
ای که در پیش آینه با تاپ
کردهای یک دو ساعتی میک آپ
.
روی اجزای صورتت یک یک
ریمل وسایه و رژ و پنکک
.
شدهای – چشم خواهری! – خوشگل
میبری از بزرگ و کوچک دل
.
می شود بند عفت از این ناز
چون کمربند سبز تهران، باز!
.
نگو اصلا که: “ذاتا این مدلم”
خودم اینکارهام عزیز دلم
.
من که این قدر خویشتن دارم
باز، دیوانه میشوم دارم!
که اگر موجبات ننگی تو
پس چرا این قدر قشنگی تو؟!
.
خواهرم توی این بریز و بپاش
تا حدودی به فکر ما هم باش
.
پیش خود فکر کن که مرد غریب
گر ببیند تو را به این ترتیب
.
از لبش آب راه میافتد
طفلکی در گناه میافتد
.
من خودم بی خیال دنیاشم
نه که منظور من خودم باشم
.
مشکل از سوی جوجه کفترهاست
غصهام معضل جوانترهاست
.
که به یک جلوه ی زن از مریخ
خل و دیوانه میشوند از بیخ
.
رشته را میکنند هی پنبه
بس که ناواردند و بی جنبه
.
ما که داریم خانهای در بست
_تازه ویلای دوستان هم هست!_
.
غالبا عصرها همانجایم
هفتهای یک دو روز تنهایم
.
الغرض این از این همین دیگر
روسری را جلو بکش خواهر!
این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید:http://sahelnegat.parsiblog.com/Posts/
زیر لب با یا غفور یا رحیم باز بسم الله الرحمن الرحیم
می پرم از ذهن شیطان الرجیم باز بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد دل می کنم از غیر او دل می نهم در بند او
دور از چشمان خناس جحیم باز بسم الله الرحمن الرحیم
کوچه در را می گشاید رو به رویم زیر لب آهسته می گوید به من
در پناه سایه ی رب العظیم باز بسم الله الرحمن الرحیم
پای بر دل می نهم دل را به پایم می کنم یک شاخه گل یک سیب سرخ
می گذارم بین دستان یتیم باز بسم الله الرحمن الرحیم
عطر می پاشد به لبها کوچه کوچه تا خیابان ابتدا تا انتها
وقتی از آغاز می گوید نسیم باز بسم الله الرحمن الرحیم
صفات پلنگ 1- دارای دهان خوشبو است 2- خوردن شراب را دوست دا رد 3- هر کس را ببیند به او حمله می کند و او را می کشد4- بسیار پر خواب است به طوری که بعد از غذا سه شبان روز می خوابد 5- بسیار متکبر و مغرور است بطوریکه وقتی ماه در آسمان پدیدار می شود روی بلندی جست وخیز مکند که او را بگیرد {یعنی تو چرا با لای سر من هستی } 6-خود صید می کند واز صید دیگران نمی خورد
سلام
میخوام صحبت خودم رابا سوالی شروع کنم ؟ تا حالا فکر کردید که انسانها با حیوانات چه شباهت هایی دارند؟
شاید اره یا نه
شبکه مستند گاهی از زندگی حیوانات لحظاتی رابه تصویر می کشد بسیار جذاب و دیدنی مثلا مستندی درباره پلنگ پخش میکردکه در آن انواع حیل راکه این گربه سان باهوش ومنزوی برای شکار بکار میبرد رادر قالب تصوی تقدیم میکرد جایی بود که با سکوت مطلق برای رسیدن به هدف خودش قدم بر می داشت و موفق هم میشد جایزه اش گوشت کیلیویی........... تومان بود
ولی زمانی که نا کام میماند بازار را شلوغ می کرد تا از آشفتگی و ترسادن استفاده کندو با رمیدن گله آهوان و از اصل غافلگیری استفاده کرده و نصیب وبهره خویش را تصاحب می نمود این نمونه ای از حیات وحش است راستی من وشما برای رسیدن به اهئافمان چطور پیش میرویم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هفت نصیحت
• گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود) •
باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)•
اگرکسی اشتباه کرد آن رابه پوشان (مثل شب) •
وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)
• متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک) •
بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )
اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه)
کم کم یاد خواهی گرفت
تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر
و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند و هدیه ها، معنی عهد و پیمان نمیدهند.
کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغ ِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنیکه محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد می گیری که خیلی می ارزی.
خورخه لوییس بورخس
دو قرص کردن عبارت از خرده کاریهایی است که برای پیش بردن مقصود معمول دارند. یک مورد استعمال دیگر این عبارت مثلی هم موردی است که قرار داد قبلی را به خاطر بیاورند مانند: در میان دعوا نرخ تعیین کردن. به طوری که ملاحظه شد اصطلاح دو قرص کردن در واقع پس از اقدامات اولیه به منظور تأیید به عمل می آید تا محل تردید و ابهامی برای طرف مقابل باقی نگذارد
ضرب المثل بالا درباره کسی به کار می رود که حرص و طمعش را معیار و ملاکی نباشد و بیش از میزان قابلیت و شایستگی انتظار تلطف و مساعدت داشته باشد. عبارت مثلی بالا از جنبه دیگر هم مورد استفاده و اصطلاح قرار می گیرد و آن موقعی است که شخص در ازای تقصیر و خطای نابخشودنی که از او سرزده نه تنها اظهار انفعال و شرمندگی نکند بلکه متوقع نوازش و محبت و نازشست هم باشد. در این گونه موارد است که اصطلاحاً می گویند:«فلانی دو قورت و نیمش باقی است.» یعنی با تمتعی فراوان از کسی یا چیزی هنوز ناسپاس است
پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .
مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد
و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :
صورتحساب !!!
روزی «زیبایی» و «زشتی» در ساحل دریایی به هم رسیدن و به هم گفتند: بیا در دریا شنا کنیم. برهنه شدند و در آب شنا کردند.
زمانی گذشت و «زشتی» به ساحل برگشت و جامه های «زیبایی» را پو شید و رفت. «زیبایی» نیز از دریا بیرون آمد و وقتی تن پوشش را نیافت، از برهنگی شرم کرد و به ناچار لباس «زشتی» را پوشید و به راه خود رفت.
تا این زمان نیز مردان و زنان این دو را با هم اشتباه می گیرند. اما اندک افرادی هم هستند که چهره «زیبایی» را می بینند و فارغ از جامه هایی که بر تن دارد او را می شناسند. برخی نیز «زشتی» را می شناسند و لباس هایش او را از چشمهای اینان پنهان نمی دارد .