حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ،مشهور به نخودکی ،فرزند ملا علی اکبر در نیمه ماه ذی القعده الحرام سال 1279 ه . ق در اصفهان در محله معروف به جهانباره متولد شد .
پدر بزرگوار ایشان وی را از هفت سالگی تحت تربیت و مراقبت مرحوم حاج محمد صادق قرار داد .
فرزند حاج شیخ حسنعلی اصفهانی،از ایشان نقل فرمود که :بیش از هفت سال نداشتم که نزدیک غروب آفتاب یکی از روزهای ماه مبارک رمضان که با تابستانی گرم مصادف شده بود به اتفاق پدرم ،به خدمت استا د حاج محمد صادق ،مشرف شدم .
در این اثناء کسی نباتی را برای تبرک به دست حاجی داد.استاد نبات را تبرک کرد و به صاحبش داد و مقداری خرده نبات که کف دستش مانده بود ،به من داد و فرمود بخور من بیدرنگ خوردم .
پدرم عرض کرد حسنعلی روزه بود حاجی به من فرمود :مگر نمی دانستی که روزه ات با خوردن نبات باطل می گردد؟
عرض کردم :آری
پس چرا خوردی؟
عرضه داشتم : اطاعت امر شما را کردم .
استاد دست مبارک خود را بر شانه ام زد و فرمود :با این اطاعت به هر کجا که باید می رسیدی رسیدی.
تا یازده سالگی که فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد پیوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود .
حاج شیخ حسنعلی از دوازده سالگی تا پانزده سالگی تمام سال را شب تا صبح بیدار می ماندند و تمام روزهای سال را به جزءایام محرمه روزه می گرفتند
و از پانزده سالگی تا پایان عمر پر برکتش هر ساله سه ماه رجب ،شعبان ،و رمضان و ایام البیض هر ماه را روزه دار بودند و شبها تا به صبح نمی ارمیدند.
فرزند بزرگوار حاج شیخ حسنعلی اصفهانی دربیان علت اقامت شیخ در جوار امام رضا علیه السلام تا پایان عمر و انتخاب محل فوق به عنوان محل دفن خویش اینگونه بیان داشته اند که :سالها پیش پدرم فرموده بودند که در آن زمان که مصمم شدم به نجف اشرف رحل قامت افکنم ،در یکی از اطاق ها ی صحن عتیق رضوی (صحن انقلاب کنونی) در مشهد ،به ریاضتی سرگرم بودم ، در حال ذکر و مراقبه دیدم که درهای صحن مطهر عتیق بسته شد و ندا بر آمد که حضرت رضا علیه السلام اراده فرموده اند که از زوار خویش سان ببینند .
پس از ان در محلی جنب ایوان عباسی ،- در همین نقطه که مدفن پدرم می باشد –کرسی نهادند و حضرت بر آن استقرار یافتند و به فرمان آن حضرت درهای شرقی و غربی صحن عتیق گشوده شد،تا زوار از در شر قی وارد و از در غربی خا رج کردند در ان زمان دیدم که پهنه صحن مالامال از گروهی شد
که برخی به صورت حیوانات مختلف بودند واز پیشا پیش حضرتش می گذشتند و امام (ع) دست ولایت و نوازش بر سر همه آن زوار ،حتی آنها که به صورت غیر انسانی بودند می کشیدند واظهار مرحمت می فرمودند پس از آن سیر وشهود ، و مشاهده آن رافت عام ، از اما م(ع) ،برآن شدند که در مشهد سکونت گزینم و چشم امید به الطاف وعنایات آن حضرت بدوزم .
حاج شیخ حسنعلی اصفهانی پس از ذکر این واقعه محل استقرار کرسی امام (ع) را برای مدفن خود پیش بینی و وصیت فرمودند. ایشان یک ماه آخر عمررا به دلیل بیماری در منزل بستری بود ،و در 82 سالگی چشم از عالم ماده فرو بست و به دیدار محبوب شتافت و پیکر مطهرشان در صحن عتیق (انقلاب)در حرم امام رضا علیه السلام کنار ایوان عباسی دفن گردید .
کرامات شیخ:
سر بجای نماز صبح
حاج شیخ حسنعلی اصفهانی می فرمودند : در تمام عمرم تنها یک نماز صبحم قضا شد .
پسربچه ای داشتم که شب همان روز از دست رفت .سحرگاه ،به من گفتند که این مصیبت از دست دادن پسرت به دلیل قضا شدن نماز صبح تو بوده است .
اینک اگر شبی تهجدم ترک گردد صبح آن شب انتظار بلایی را می کشم .
شفای دختران مسیحی
یکی از دوستان موثق می گفت:
روزفوت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ، زنی مسیحی در مسیر جنازه به سر وسینه خود میزد و شیون میکرد .
گفتم مگر تو مسیحی نیستی ؟آخر این مرد روحانی مسلمان است .گفت این دو دخترم که با من هستند،چندی قبل ، به مرضی دچار شدند که هر چه مداوا کردیم فایده نداشت .
حتی پزشکان آمریکایی نیز این دو را جواب کردند .رفته رفته ، بیماریشان سخت تر شد وبه حال نزع افتادند .
بانوی همسایه که زنی مسلمان است چون حال پریشان مرا دید گفت برای شفا ی بیماران خود به قریه نخودک برو و از حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که دم عیسی دارد کمک بخواه بیا چادر مرا سر کن وبه آنجا برو از روی درماندگی چادر بر سر کردم وپرسان پرسان به آن ده که محل سکونت حضرت شیخ بود رسیدم دیدم که جلو در ب خانه نشسته و گروهی از حاجتمندان اطرافشان را گرفته اند من هم بدون آنکه مذهب خود را اظهار کنم پریشلنی خود را عرضه نمودم
فرمودند این دو انجیر را بگیر و به آن زن همسایه که مسلمان است بده تا با وضو آنها را به دختران تو بخوراند گفتم قادر به خوردن نیستند ،فرمودند در آب حل کنند و به ایشان بدهند
به شهر بازگشتم و انجیر ها را به آن زن مسلمان دادم و او نیز وضو ساخت وآنها را در آب حل کرد و در دهان دختران بیمار من ریخت . ناگهان پس از چند دقیقه چشم گشودند و شفا یافتند آری چنین مردی از میان ما رفته است
گوهر های حکیمانه
v نماز های یومیه خویش را در اول وقت آنها بجای آور
v در انجام حوائج مردم ، هر قدر میتوانی بکوش
v سادات را بسیار گرامی و محترم شمار وهر چه داری در راه ایشان صرف وخرج کن و از فقر و در ویشی در این کار پروا منما
v از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز را پیشه خود ساز
منا بع
ستار گان سپهر سلوک
نشان از بی نشان ها ج