سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون کارها همانند شود یکى را بر دیگرى قیاس کردن توانست و پایان آن را از آغاز دانست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :307
بازدید دیروز :158
کل بازدید :846555
تعداد کل یاداشته ها : 404
103/9/3
7:1 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قیاسی کنگاوری[2784]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
نسیم معرفت عاشق آسمونی پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه منطقه و بیداری اسلامی خورشید تابنده عشق در انتظار آفتاب اندیشه نگار لنگه کفش پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار ###@وطنم جزین@### گل رازقی خسته عشق نقاشخونه برادرم ... جایت همیشه سبز ... ان سالهای دوست داشتنی دارالقرآن الکریم صادق آل محمدص حسن آباد جر قویه علیا پارمیدای عاشق دلبری جاده های مه آلود hamidsportcars دوراهک فانوس عشق سپیده خانم سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید مــــبــــلـــــــغ اسـلـــام مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی گل باغ آشنایی .عاشق خدا . وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) کلبه بصیرت •°•°•کلبه تنهایی من•°•°• بلوچستان دخترک خنده رو :) اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی آسمون آبی چهاربرج شکوفه های گیلاس روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه سه ثانیه سکوت نگارستان خیال ...تـــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــدا جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی وبلاگ شخصی حامد ذوالفقاری نگاهی نو به مشاوره سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام سخن آشنا اکبر پایندان مقاله+آموزش+اخبار تازه ها عاشقانه geleh..... تصویر سازی و طراحی کتاب کودک 09128546268 09128546268 بــــــــــــــهــــــــــــار ****شهرستان بجنورد**** وبلاگ آموزش آرایشگری پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... ..:.:.سانازیا..:.:. چشمـــه ســـار رحمــت ||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *|| یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ دلدارا جوک بی ادبی عاطفانه موسسه (کانون) فرهنگی هنری قرآن و عترت حسن آباد جرقویه علیا کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب امامزاده میر عبداله بزناباد جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams صراط مستقیم برترین لحظه ها ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی بصیرت مطهر هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر گیاه پزشکی 92 BABAK 1992 مقبلی جیرفتی مجاورِآقا @@@فردوس@@@ سفیر دوستی تنهایی......!!!!!! کربلا جوکستان بی تربیتی تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر عشق مشعلدار تنهای93 سارا احمدی همه چیز از همه جا از همه کس مهندسی+عمران+آبادانی+توسعه ایساکو -فروشگاه برتر-مسیبیان بیصدا ترازسکوت... رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ .: شهر عشق :. هواداران بیرجندی دکتر قالیباف روزهای بارانی دلم پیامنمای جامع بادصبا هفت آسمان راز رسیدن به شادی و سلامتی معرفی روستای قزل احمد دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی ☂ ϟ ☁تبسمے بـہ ناچار ☁ ϟ ☂ ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) شهادت به روز داریوش آریا * مالک * ❤ღنیلوفرهای آبیღ❤ علی پیشتاز فرشته پاک دل رها فــشــفــشــه محمدمبین احسانی نیا کوثر ولایت پایگاه مرجع شهیدان باکری اندیشه های من عاشقانه *bad boy* ایرانیان خاطرات و دل نوشته های دو عاشق عاشقتم پرستاری دانشگاه آزاد آباده(ورودی91) پرستاری 91 یاس دانلود مرام و معرفت سوره777 شهیدان مظلومند بصیرت ومعنویت من.تو.خدا صدای دل... سربازی در مسیر عشقی به پاکیه عشق شیرین و آبتین برادران شهید هاشمی شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد یامهدی LOWO منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش rezahosni علی بامری مجله مدیران S&N 0511 **عاشقانه ها** پیکو پیکس | منبع عکس تبیان پلاک صفر عشق یادداشت های من دل پرخاطره ترخون Manna بانوی آسمانی دریایی از غم فریاد شهادت ارواحنا فداک یا زینب علمدار بصیر خادمین فاطمه سلام الله علیها ،جیرفت مشکات نور الله در آغوش خدا محمد قدرتی پسران علوی - دختران فاطمی جون عزیزت بیاتو... به نام خدا زنگ عربی کرمان شهر آسمان مال من است تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل بزرگترین سایت خنده بازار.خنده. شوخی. طنز.خنده دار اصلاحات گل خشک جیغ بنفش در ساعت 25 نت سرای الماس خانلق اس ام اس دنیا عمو همه چی دان هرکس منتظر است... سلام محب برمحبان حسین (ع) profosor دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه ایرانی I AM WHAT I AM نهِ/ دی/ هشتاد و هشت بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران من،منم.من مثل هیچکس نیستم داستان سرا Tarranome Ziba سیرت پیشگان پاتوق دختر و پسرای ایرونی اقیانوس مطلب متین دلنوشته ها Mohammad M.T اسرا غزلیات محسن نصیری(هامون) فیسبوک ایران میلان عکسهای سریال افسانه دونگ یی این جا همه چی در همه هر چه می خواهد دل تنگت نگو ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن یه کم فکر کنیم...! Hunter بزرگترین گالری عکس افسانه دونگ یی نوشته های یک دختر تنها و ساده و عاشق ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن ولایت من کمیشان جدیدترین آهنگها آتیه سازان اهواز دهکده علم و فناوری آبسردکن جهنم عکس های خفن و کمیای روز و عکس های پرطرفدار ^_^ cool girl ^_^ *دلم برای چمران تنگ شده.* شادِ شاد مرکز متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند من ودنیا ندای تربیت به یادتم عشق پاک تنهایی .............. هر چی هر چی نوری چایی_بیجار دوستانه xXx عکسدونی xXx بارا ن نامه دل نوشته های مائده « « عاشقی » » wizardy tolbar نمی دونم بخدا موندم نیلوفر مرداب SMclasic*LOVE* فقط طنزوخنده واژه های باران تینا!!!! شیاطین سرخ *آوای سارا2* لوازم ارایشی و بهداشتی پارس بیوتی شاپ سرزمین خنگا هوابس ناجوانمردانه سرد است... نقاشی های الیکا یحیایی احکام تقلید pink love باکری میاندوآب •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• حقیقت صراط بادله گشت ...دیگه حسی نمونده زیر اسمان غربت مشاوره وروان شناسی جدید ترین مطالب آزاد خط خطی های یک دخترروانی... محبین دردودل ღஜღمطالب و عکس های جالب و زیبا و دیدنی سکوت(فریاد) عاشقانه ها خانه داری، گل آرایی، دوخت لباس زنانه و مردانه، تزیین منزل فنون و تکنیک ها و نکته های آشپزی+هنری باد صبا ماوای رهگذر بادبادک آرزوها....... حجاب ایرانی شلوغ پلوغ اس دی ان sdn دل نوشته های یک دیلامی خیارج سرای من است مقالات و نرم افزارهای تقویت هوش و حافظه منتظران مهدی(عج) شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة جک و لطیفه برات محمد هدایتی وبلاگ تحلیلی شهید گرجی yas lets fall in love together یک عاشقانه ی ساده برای من...... its always a good time پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش mehrabani خنده بازار 2 ایه های بارانی pinkwave مشق عشق ناز دخت خورشید بـــآشــگــاه پَــــرواز .. +Man خورشیدها •.♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥.• معارف الدائره! به رنگ آبی من و تو...ما khoshbakhti عمو همه چی دان فرهنگی ______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>> Morteza Qasemi:Violinist نگار خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا دلو بزن به دریا دخترونه حجاب گوهر ناب جوک بی ادبی ، جوک بی تربیتی جوک ، اس ام اس ، عکس باحال *دخترانه هایم* عروسک

 مزدا 323 قرمز رنگ، تا به نزدیکی دختر جوان رسید به طور ناگهانی ترمز کرد . خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ایستاد ، اما راننده، خودرو را به عقب راند، تا جایی که پنجره جلو دقیقا روبروی دختر جوان قرار گرفت . این اولین خودرویی نبود که روبروی دختر توقف می کرد ، اما هریک از آنها با بی توجهی دختر جوان ، به راه خود ادامه می دادند . دختر جوان، مانتوی مشکی تنگی به تن کرده بود که چند انگشتی از یک پیراهن بلند تر بود . شلواری هم که تن دخترک بود ،همچون مانتویش مشکی بود و تنگ می نمود که آن هم کوتاه بود و تا چند سانتی پایین تر از زانو را می پوشاند . به نظر می آمد که شلوار به خودی خود کوتاه نیست و انتهای ساق آن به داخل تا شده .

 دختر جوان نتوانست اهمیتی به مزدای قرمز رنگ ندهد . سرش را به داخل پنجره خم کرد و به راننده گفت :" بفرمایید؟" . مزدا مسافری نداشت . راننده آن پسر جوان و خوش چهره ای بود که عینک دودی ظریفی به چشم داشت . پسر جوان بدون معطلی و با بیانی محترمانه گفت : " خوشحال میشم تا جایی برسونمتون". دختر جوان گفت : " صادقیه میرما". پسر جوان بی درنگ سرش را به نشانه تائید تکان داد و پاسخ داد : " حتماً، بفرمایید بالا ". دخترک با متعجب ساختن پسر جوان، صندلی عقب را برای نشستن انتخاب کرد .

چند لحظه ای از حرکت خودرو نگذشته بود که دختر جوان ، در حالی که روسری کوچک و قرمز خود را عقب و جلو می کشید و موهای سرازیر شده در کنار صورتش را نظم می داد ،گفت :" توی ماشینت چیزی برای گوش کردن نیست "

- البته .پسر جوان ،سپس پخش خودرو را روشن کرد . صدای ترانه ای انگلیسی زبان به گوش رسید . از آینه به دختر جوان نگاهی انداخت و با همان لبخند ظریفش که از ابتدا بر لب داشت گفت :"
کریس دبرگ هست ، حالا خوشتون نمیاد عوضش کنم ". دخترک با شنیدن حرف پسرجوان ،خنده تمسخر آمیزی سر داد .

- ها ها ها ، این که اریک کلاپتون . نمیشنوی مگه ، انگلیسی می خونه . اصلا کجاش شبیه کریس دبرگ .

- اِه ، من تا الان فکر می کردم کریس دبرگ . مثل اینکه خیلی خوب اینا رو می شناسید ها .

دخترک ، قیافه ای به خود گرفت و ادامه داد:" اِی ، کمی "

- پس کسی طرف حسابمه که خیلی موسیقی حالیشه . من موسیقی رو خیلی دوست دارم ، اما الان اونقدر مشغله ذهنی دارم که حال و حوصله موسیقی کار کردن رو ازم گرفته .

دخترک لبخندی زیرکانه زد و با لحنی کش دار گفت:" ای بابا، بسوزه پدر عاشقی . چی شده ، راضی نمیشه ؟"

- نه بابا، من تا حالا عاشق نشده ام . البته کسی رو پیدا نکرده ام که عاشقش بشم ، و اگرنه اگه مورد خوبی پیش بیاد ، از عاشقی هم بدم نمیاد . اصل قضیه اینه که، قبل از اینکه با ماشین بزنم بیرون و در خدمت شما باشم ، توی خونه با بابام دعوام شد .

- آخی ، سرچی؟ لابد پول بهت نمی ده.

- نه ، تنها چیزی که میده پول . مشکل اینجاست که فردا دارم می رم بروکسل، اونوقت این آقا گیر داده بمون توی شرکت کار داریم .

با گفتن این جملات توسط پسر جوان ، دخترک، با اینکه سعی می کرد به چهره اش هویدا نشود ، اما کاملا چهره اش دگرگون شد و با لحنی کنجکاوانه پرسید: " اِه، بروکسل چی کار داری؟ "

- دایی ام چند سالی هست که اونجاست . بعد از سه چهار ماه کار مداوم ، می خواستم برم اونجا یه استراحتی بکنم؟

 دخترک بادی به غبغب انداخت و سریع پاسخ داد:

- اتفاقا من هم یک هفته پیش از اسپانیا برگشتم.

- اِه، شما هم اونجا فامیل دارید؟ کدوم شهر.

- فامیل که نداریم ، برای تفریح رفته بودم ونیز.

پسر جوان نیشخندی زد و گفت : اصلا ولشکن بابا ، اسم قشنگتون چیه؟

- من دایانا هستم. اسم تو چیه، چند سالته؟ چه کاره ای؟

- چه خبره؟ یکی یکی بپرسید، این جوری آدم هول میشه ... اولاً این که اسم خیلی قشنگی دارید ، یکی از اون معدود اسم هایی که من عاشقشونم . اسم خودم سهیل ، 25 سالمه و پیش بابام که کارگذار بورس کار می کنم . خوب حالا شما .

دخترک با شنیدن این حرفهای سهیل ، چهره اش گلگون شد و به تشویش افتاد .

- من که گفتم ، اسمم دایاناست . 23 سالمه و کار هم نمی کنم . خونمون سمت الهیه است و الان هم محض تفریح دارم می رم صادقیه . تا حالا بوتیک های اونجا نرفته ام . با یکی از دوستام اونجا قرار گذاشته ام تا بوتیک هاش رو ببینیم و اگه چیز قشنگی هم بود بخریم .

- همین چیزایی هم که الان پوشیده اید خیلی قشنگه ها.

دایانا ، گره کوچک روسریش را باز کرد و بار دیگر گره کرد . سپس گفت:

- اِی ، بد نیست . اما دیگه یک ماهی هست که خریدمشون . خیلی قدیمی شده اند ... . ولشکن ، اصلا از خودت بگو ، گفتی موسیقی کار نکرده ای و دوست داری کار کنی ، آره؟

- چرا ، تا چند سال پیش یه مدتی پیانو کار می کردم.

دخترک ، سعی می کرد دلبرانه سخن وری کند ، اما ناگهان به جوشش افتاد ، طوری که منقطع صحبت می کرد و کلمات را دستپاچه بیان می کرد.

-ای وای، من عاشق پیانو ام . خیلی دوست دارم پیانو کار کنم ، یعنی یه مدتی هست که کلاسش رو می رم ، اما هنوز خیلی بلد نیستم . ... اصلا اینجوری نمیشه، نگه دار بیام جلو بشینم راحت تر حرف بزنیم .

سهیل ، بی ردنگ خودرو را متوقف کرد . دایانا هم سریع پیاده شد و به صندلی جلو رفت .

-دایانا خانوم ، داریم می رسیما .

- دایانا خانوم کیه؟ دایانا ... . ولشکن ، فعلا عجله ندارم . بهتره چند دقیقه دیگه هم با هم باشیم . آخه من تازه تو رو پیدا کرده ام . تو که مخالفتی نداری ؟

- نه ، من که اومده بودم حالی عوض کنم . حالا هم کی بهتر از تو که حالم رو عوض کنه . فقط باید عرض کنم که الان ساعت نه و نیمه ، حواست باشه که دیرت نشه .

دخترک با شنیدن صحبت های سهیل، وقتی متوجه ساعت شد، چهره اش رنجور شد و در حالی که لب خود رابا اضطراب می گزید ، گفت:

-آره راست میگی ... پس حداقل یه چند دقیقه ای ماشینت رو دور فلکه نگه دار ، باهات کار دارم .

سهیل ، با قبول کردن حرفهای دایانا ، حوالی میدان که رسید ، خودرو را متوقف کرد . روی خود را به دخترک کرد و کمرش را به در تکیه داد . عینک دودی را از چشمانش برداشت .چهره ای نسبتا گیرا داشت . ته ریشی به صورتش بود و موهایی ژولیده داشت که تا گوشش را می پوشانید . پخش خودرو را خاموش کرد و سپس با همان لبخندی که بر لب داشت گفت :

- بفرمایید.

دیگر کاملا از ظاهر و طرز صحبت دخترک می شد پی به هیجانش برد.

- موبایلت ... شماره موبایلت رو بده، البته اگه ممکنه .

پسر جوان لحظه ای فکر کرد و سپس گوشی همراه خود را از روی داشبورد- پشت فرمان برداشت . آن را به سمت دایانا دراز کرد.

- بگیر ، زنگ بزن گوشی خودت که هم شماره تو روی موبایلم ثبت بشه و هم شماره من روی موبایل تو بیفته . فقط صبر کن روشنش کنم ... اونقدر اعصابم خورد بود که گوشی رو خاموش کردم .

دایانا ، به محض دیدن گوشی گران قیمت سهیل به وجد آمد . اما سریع شوق خود را کتمان کرد و فقط به گفتن"کوشی خوبی داری ها" قناعت کرد .

- قابلت رو نداره . اتفاقا باید عوضش کنم ، خیلی یوغره.

- خوب ، ممنون . فقط بگو کی می تونیم همدیگه رو دوباره ببینیم .

- ببینم چی میشه . اگه فردا برم بروکسل که هیچ، اما اگه تهران بودم یه کاریش می کنم . اصلا بهم زنگ بزن .

- باشه ... پس من می رم .فعلا خداحافظ .

- خوشحال شدم،...خداحافظ . ... زنگ یادت نره .

دختر جوان ، درحالی که احساس مسرت می کرد ، با گامهایی لرزان (از شوق) از خودرو خارج شد . هر چند قدمی که بر می داشت ،سرش را برمی گرداند و مزدا را نگاه می کرد و دستی برای سهیل تکان می داد . پس از دور شدن دایانا ، سهیل از داخل خودرو پیاده شد و طوری که دایانا متوجه نمی شد، او را تعقیب کرد .

حوالی همان میدان بود که دایانا روی صندلی های یک ایستگاه اتوبوس نشست . سهیل ،دایانا دستش را به ساق شلوار خود انداخت و تایی که از داخل داده بود را باز کرد .شلواردیگر کوتاه نبود . از داخل کیفی که بر روی دوشش بود مقنعه ای بیرون آورد و درلحظه ای کوتاه آنرا سر کرد و از زیر مقنعه ، تکه پارچه ای که بر سرش بود ، بیرونکشید . از داخل همان کیف ، آینه کوچکی خارج کرد و با یک دستمال کوچک ، از آرایش غلیظی که روی صورتش بود کاست . موهای خرمایی رنگش را که روی صورتش سرازیر شده بود ،داخل مقنعه کرد و با آمدن اولین اتوبوس ، از محل خارج شد .

سهیل در طول دیدن اینصحنه ها ، همچنان لبخند بر لب داشت . با رفتن دایانا، سهیل به سمت مزدا حرکت کرد .به خودرو که نزدیک می شد زنگ موبایلی که همراهش بود ، به صدا در آمد. سهیل بلافاصلهگوشه ای لابلای جمعیت در حال گذر ، خود را پنهان کرده بود و دایانا را نظاره می کرد . پاسخ داد:

- بله؟

صدای خواهش های پسر جوانی از آنسوی گوشی آمد .

- سلام ، آقا هر چی می خوایی از تو ماشین بردار ، فقط ماشین رو سالم بهم تحویل بده . تو رو خدا ، بگو کجاست بیام ببرم ...

- خوب بابا ، چه خبرته . تا تو باشی و در ماشینت رو برای آب هویج گرفتن باز نزاری ... ببینم به پلیس هم زنگ زدی ؟

- نه ، به جون شما نه ، فقط تو رو خدا ماشین رو بده .

- جون من قسم نخور ، من که می دونم زنگ زده ای ...ولی عیبی نداره ، آدرس می دم بیا ... فقط یه چیزی ، این یارویی که سی دیش توی ماشینت بود کی بود؟

- کی ؟ اون خارجیه ؟ ... استینگ بود ، استینگ .

- هه هه ... یه چیز دیگه هم می پرسم و بعدش آدرس رو می دم ؛ ونیز توی اسپانیاست ؟

- ونیز؟ نه بابا، ونیز که توی ایتالیاست ... آقا داری مسخره ام می کنی ، آدرس رو بده دیگه ...

- نه ، داشتم جدول حل می کردم . مزدای قرمزت ، ضلع جنوبی صادقیه پارک شده . گوشیت رو می زارم توی ماشین ، ماشین رو هم می بندم و سوییچ رو می اندازم توی سطل آشغالی که کنار ماشینته . راستی یه دایانا خانوم هم بهت زنگ می زنه ، یه دختر خوشگل،... برو حالش رو ببر ، برات مخ هم زدم ،... خداحافظ


89/11/26::: 10:55 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام
+ سلام علیک


+ سلام


+ ؟؟
+ سلام
+ خوبید
+ *سلام دوستان عزیز از غیبت بوجود آمده پوزش می طلبم *
+ سلام
+ سلام دوستان عید انقلاب مبارک باد
+ @};- @};- *به یاد غریبان*@};- @};-