امام هفتم شیعیان موسی و لقب آن حضرت کاظم(ع) کنیه آن امام ابوالحسن و ابوابراهیم است. شیعیان و دوستداران لقب بابالحوائج به آن حضرت دادهاند. تولد امام موسی کاظم(ع) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجری در ابواء اتفاق افتاد. دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) مقارن بود با سالهای آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون که سختترین دوران عمر آن حضرت به شمار است.
امام موسی کاظم(ع) از حدود 21 سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید و زمان امامت آن حضرت سیوپنج سال و اندکی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است، البته غیر از حضرت ولیعصر(عج)
حضرت کاظم(ع) دارای قامتی معتدل بود. صورتش نورانی و گندمگون و رنگ مویش سیاه و انبوه بود. بدن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد، ولی همچنان روحی قوی و قلبی تابناک داشت. امام کاظم به تصدیق همه مورخان به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است. موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی به عبد صالح معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود. امام بسیار خشنپوش و روستایی لباس بود و این خود نشان دیگری است از بلندی روح و صفای باطن و بیاعتنایی آن امام به زرق و برقهای گولزننده دنیا.
امام موسی کاظم(ع) نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود. همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود و پنهان و آشکار به آنها کمک میکرد. برخی از فقرای مدینه او را شناخته بودند اما بعضی پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد به کرم و بزرگواریش پیبردند و آن وجود عزیز را شناختند. امام کاظم(ع) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت. قرآن را با صدایی حزین و خوش تلاوت میکرد. آنچنان که مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد میآمدند و از روی شوق و رقت گریه میکردند. نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام که از زمان حضرت صادق(ع) و پیش از آن در زمان امام محمد باقر (ع) آغاز و عملی شده بود، در زمان حضرت امام موسی کاظم(ع) نیز به پیروی از سیره نیاکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مکتب جعفری آشنا شدند و این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند.
در سالهای آخر خلافت منصور دوانیقی که مصادف با نخستین سالهای امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) بود. بسیاری از سادات شورشی که نوعا از عالمان و شجاعان و متقیان و حقطلبان اهل بیت پیامبر(ص) بودند و با امامان نسبت نزدیک داشتند شهید شدند. این بزرگان برای دفع ستم و نشر منشور عدالت و امر به معروف و نهی از منکر بهپا میخاستند و سرانجام با اهدای جان خویش به جوهر اصلی تعالیم اسلام جان میدادند و جانهای خفته را بیدار میکردند.
بنیعباس صدها سید را زیر دیوارهای و میان ستونها گچ گرفتند و صدها تن را نیز در تاریکی زندانها حبس کردند و به قتل رساندند. عجب آنکه این همه جنایتها را زیر پوشش اسلامی و بهمنظور فروخواباندن فتنه انجام میدادند. حضرت موسی بن جعفر(ع) را هرگز در چنین وضعی و با دیدن و شنیدن آن همه مناظر دردناک و ظلمهای بسیار آرامشی نبود. امام به روشنی میدید که خلفای ستمگر در پی تباه کردن و از بین بردن اصول اسلامی و انسانیاند.
امام کاظم(ع) سالها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بود و در مدتی که از 4 سال تا 14 سال نوشتهاند تحت نظر و در تبعید و زندانها و تک سلولها و سیاهچالهای بغداد در غل و زنجیر بهسر میبرد. امام موسی بن جعفر(ع) بی آنکه در مراقبت از دستگاه جبار هارونی بیمی بهدل راه دهد به خاندان و بازماندگان سادات رسیدگی میکرد و از گردآوری و حفظ آنان و جهت دادن به بقایای آنان غفلت نداشت. آن زمان که امام (ع) در مدینه بود، هارون کسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام(ع) میگذرد، وی را آگاه کنند.
تعداد زوجات حضرت موسی بن جعفر(ع) روشن نیست . بیشتر آنها از کنیزان بودند که اسیر شده و حضرت موسی کاظم (ع) آنها را میخریدند و آزاد کرده یا عقد میبستند. نخستین زوجه آن حضرت تکتم یا حمیده یا نجمه دارای تقوا و فضیلت بوده و زنی بسیار عفیفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شیعیان حضرت رضا(ع) است. فرزندان حضرت موسی بن جعفر را 37 تن نوشتهاند: 19 پسر و 18 دختر که ارشد آنها حضرت علی بن موسیالرضا(ع) وصی و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است.
حضرت احمد بن موسی(شاهچراغ) که در شیراز مدفون است. حضرت محمد بن موسی نیز که در شیراز مدفون است. حضرت حمزه بن موسی که در ری مدفون است. از دختران آن حضرت، حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است و قبه و بارگاهی با عظمت دارد. سایر اولاد و سادات موسوی هریک مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بودهاند که در گوشه و کنار ایران و کشورهای اسلامی پراکنده شده و در همانجا مدفون شدهاند.
امام موسی بن جعفر(ع) به جرم حقگویی و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد. حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضیلت و اینکه از هارونالرشید در همه صفات و سجایا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند. شیخ مفید درباره آن حضرت میگوید: او عابدترین و فقیهترین و بخشندهترین و بزرگمنشترین مردم زمان خود بود، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت. این جمله را زیاد تکرار میکرد: اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب: خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانیدار.
امام موسی بن جعفر(ع) بسیار به سراغ فقرا میرفت. شبها در ظرفی پول و آرد و خرما میریخت و به وسایلی به فقرای مدینه میرساند، در حالی که آنها نمیدانستند از ناحیه چه کسی است. هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود با آواز خوشی قرآن میخواند، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل میداد، شنوندگان از شنیدن قرآنش میگریستند، مردم مدینه به او لقب زینالمجتهدین داده بودند. مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند. آن روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجویی به خانه آنها میآمده است.