*نه بر اشتری سوارم نه چو خر زیر بارم
{ نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم – شخصی آزاد و قانعم و زیر بار منت کسی نمی روم }
*شتر که علف می خواهد گردن دراز می کند
*شتر و رد شدن از سوراخ سوزن {بیان کاری غیر ممکن و محال }
*مرگ شتری است که در هر خانه ای می خوابد {از چنگ مرگ نمی توان فرار کرد }
*مثل شتر نقاره خانه {کسی که از هیچ سر وصدا و تهدیدی از نعره کشیدن کسی جا نمی زند }
*غمزه شتری آمدن {ناز کردن – لوس و بی مزه – همانند ناز خرکی کردن }
*کینه شتری داشتن {عداوت را دل نگه داشتن – بسیار بد دل بودن }
*شتر نقاره خانه است {گوشش به حرف های تو بدهکار نیست – توجه به گفته هایت ندارد }
*شتر را گفتند چرا شاشت پهن است گفت چه چیزم مثل همه کس است {جواب بی منطق و سر بالا دادن - }
*شتر سواری و ، دو لا دولا {پوشیده نگهداشتن سر و یا جریانی که بر همه آشکار و روشن است }
*شتر گاو پلنگ {جمع نا همگون و در هم و بر هم – تر کیبی از اشخاص نا متناسب }
*شتر مرد و حاجی خلاص {کارش خاتمه پذیرفت – به انتهای کارش رسید - آبها از آسیاب افتاد }
*شتر دیدی ندیدی {رازی را که نباید گفت به زبان نیاور – شتر دیدی ؟جای پایش را ندیدم }
*شتر در خواب بیند پنبه دانه {آدم گرسنه خواب نان تازه را می بیند - هرکس در هوای مطلوب خویش است }
*تخم مرغ دزد شتر دزد می شود {عادت به اعمال ناصواب انسان را به مرحله تبهکاری می رساند}
*به شتر مرغ گفتند بپر ،گفت مرغم، گفتند پرواز کن ،گفت شترم
{مانند کسی که سعی می کند به هر بهانه ای شده شانه از زیر کار در ببرد }
*اگر علی ساربان است می داند شتر را کجا بخواباند{آدم با تجربه و کار آزموده صلاح کار خود را بهتر می داند }