* کبک است سرش را زیر برف می کند
{کسی را نمی بیند و از جایی خبر ندارد و خیال می کند کسی هم او را نمی یند }
* کبکش خروس می خواند {شنگول و شاد و سر حال است }
* مثل کبک دری {خوشخرام – خوش روش }