امام حسن عسکرى (ع) در سال 232 هجرى در مدینه چشم به جهان گشود . مادروالا گهرش سوسن یا سلیل زنى لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد . این زن پرهیزگار در سفرى که امام عسکرى (ع) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد . کنیه آن حضرت ابامحمد بود .
صورت و سیرت امام حسن عسکرى (ع
امام یازدهم صورتى گندمگون و بدنى در حد اعتدال داشت . ابروهاى سیاهکمانى ، چشمانى درشت و پیشانى گشاده داشت . دندانها درشت و بسیار سفید بود . خالى بر گونه راست داشت . امام حسن عسکرى (ع) بیانى شیرین و جذاب و شخصیتى الهى باشکوه و وقار و مفسرى بىنظیر براى قرآن مجید بود . راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه براى اصحاب بزرگوارش - در ایام عمر کوتاه خود - روشن کرد
روایت متفاوتی از رحلت پیامبر به قلم دکتر عبدالحسین زرینکوب
دین - مقاله زیر به قلم مرحوم دکتر "عبد الحسین زرین کوب" ، در سال 1346 نگاشته شده است و توسط دکتر "عبد المحمد آیتی" در اختیار سرویس اندیشه خبر آنلاین قرار گرفته است. این مقاله روایت متفاوتی را از آنچه در فضای رسمی عزاداری ها درباره رحلت پیامبر گفته می شود، بیان داشته است .
"در پایان عمر، محمد(ص) در خانه " میمونه " بیمار شد و در نوبت بنت جحش بیماریش شدت یافت. آخر با اذن و رضایت دیگر زنان در خانه عایشه بستری شد و گویند ابوبکر را هم فرمود تا در نماز به جای وی ایستد. وقتی او را به خانه عایشه می آوردند بر دوش علی و فضل بن عباس تکیه داشت. سرش را بسته بود و پاهایش را بر زمین می کشید. در خانه عایشه بیماریش طولانی شد و یک چند از رفت و آمد مردم کنار ماند. این بار چنین می پنداشت که از بیماری برنخواهد خواست. در آغاز نالانی یک شب که خواب به چشمش راه نمی یافت و با یاری یک تن خادم -ابومویهبه- یا با دیگران به بقیع، گورستان مدینه رفت.
آنجا که آن همه دوستان و پیروانش در خواب ابدی غنوده بودند یک چند به اندیشه و عبرت پرداخت. با مردگان به زبان دل سخن گفت و برای همه آنها دعا خواند و آمرزش طلبید. با ابومویهبه هم گفت که مرا مخیر کرده اند بین زندگی دنیا و لقای خدا، اما من لقای خدا را برگزیدم.
بانگ اذان بلال، برده سیاهی که به اسلام عزیز شد مانند همیشه نبود، ندای "اشهد ان محمد رسول الله" او با نوای حزین فضای مدینه شهر پیامبر را مینوردید.
هوای گرم و سوزان مدینه دیگر گرما نداشت و حزنی بزرگ بر سر مردمان این شهر که زمانی یثرب مینامیدند، سایه افکنده بود.
خانه رسول خدا که منبع نور بود، اکنون پر از نواهای حزین بود و نجواها گوش به گوش در سراسر شهر میپیچید.
"ثقیفه بنی ساعده" پر از غوغای دنیا بود و اندرون مولی علی چیزی در خروش که فقط اجازه داشت تا حنجره بالا بیاید.
دیگر آن لبخند فاطمه نبود که رسول خدا را شیفته سازد، فاطمه بود و یک دنیا غم و نگران لحظهای که دیگر روی پدر ، چشمانش را روشنی نبخشد و اهل بیت نگران واقعهای که در شرف تکوین بود.
دین کامل گشته بود و اینک نور اماده بود تا ارام ارام به منبع خود باز گردد.
مسجد النبی بیقرار سرور خود بود و نمازگزارانی که اماده اقامه نماز بودند، بیقرار رسول خود.
در مدینه ندا پیچید که منادی به دیدار یار نایل شد. بهت همه شهر را فرا گرفت و انگشتهای حیرت به دندان گزیده شد که مگر پیامبر نیز
آیا مرد با داشتن همسر دایم، مى تواند ازدواج موقت کند؟
رضایت و اجازه همسر دایمى او چه نقشى دارد؟
مرد با داشتن همسر دائمى شرعا مى تواند ازدواج موقت نماید و اجازه از همسر شرط صحت نیست، ولى اگر در ضمن عقد با همسر اول شرط کرده که بدون رضایت همسرش زن دیگرى نگیرد باید به این تعهد عمل نماید. البته با داشتن زنى که به وظایف خود عمل مى کند مصلحت در ازدواج مجدد نیست.
آیا در ازدواج موقت با دختر باکره، اذن پدر دختر لازم است؟
به نظر بسیارى از فقها ازدواج با دختر بکر چه به طور دائم و چه موقت بنابر احتیاط واجب اجازه پدر یا جد پدرى لازم است - بدیهى است اگر ازدواج با اجازه پدر یا جد پدرى دختر انجام بگیرد هر گونه لذت بردن از او اشکال ندارد.
هرشب بی حسین یلداست زینب
خرابه شـام چه نازیـباست زینب
مـحـرم از نـیـمـه بـگـذ شـــــــت
سـه سـاله درفـکرباباست زیـنب
همـه در فـکـر شــادیند وآجـیـل
امام عصر(عج) تنهاست زینب
شهادت امام زین العابدین (ع) تسلیت باد
نام: على بن الحسین . کنیه: ابوالحسن و ابومحمد . القاب: زین العابدین، سید الساجدین، سجّاد، زکىّ، امین و ذوالثفنات .
به خاطر عبادت زیاد و سجدههاى طولانىِ امام زین العابدین (ع)، پینهاى در پیشانىاش بسته بود. از این رو، به وى «ذوالثفنات» لقب دادندمنصب: معصوم ششم و امام چهارم شیعیان.
تاریخ ولادت: نیمه جمادى الثانى سال 38.
در مورد تاریخ ولادت آن حضرت، اختلاف است. غیر از تاریخ مزبور، مورخان روز و ماه ولادت آن حضرت را، پنجم شعبان یا نیمه جمادى الاولى یا هفتم شعبان و یا نهم شعبان ذکر کردهاند. در مورد سال ولادت آن حضرت نیز برخى سال 37 و برخى سال 36 هجرى را ثبت کردهاند.
امام زین العابدین (ع) دو سال پیش از شهادت امیر المؤمنین، على بن ابىطالب(ع) چشم به جهان گشود.
محل تولد:مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى). برخى مورّخان گفته اند که محل تولد آن حضرت در کوفه بوده است؛ زیرا در آن هنگام، همه افراد خانواده امام على (ع) در کوفه به سر مىبردند
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری … گه می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمیکشی
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی ین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد -
مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …
الهی کـَفی بی عِـزاً اَن اَکُونَ لَکَ عَبداً
وَ کـَفی بـِی فـَخراً اَن تَکـُونَ لی رَبـَّاً
اَنتَ کَما اُحِبُّ فـَاجعَلنی کـَما تـُحِبُّ
ای خدا مرا این عزت بس که بنده تو باشم
و این فخرم بس که پروردگارم تو باشی
تو آنچنانی که من دوست دارم پس مرا انسان که میخواهی بگردان
امام حسین علیه السلام
اِیَّاکَ وَ الظـُّلمَ مَن لا یَجِدُ علیک ناصرا الا الله عزَّ وَ جَلَّ
بر حذر باشید و بترسید از ستم کردن به کسی که یاوری جز خداوند عزوجل ندارد
لا افـلـَحَ قـَومٌ اِشتـَرَوا مَـرضاتِ المَخلوق بـِسَخَطِ الخالق
رستگار مباد مردمی که خشنودی مخلوق را در مقابل غضب خالق خریدند
لا تقولوا بـِالـَسِنَتِکـُم ما یَـنقـُصُ عَن قـَدرِکـُم
چیزی به زبانتان نیارید که از ارزش شما بکاهد