سلام تا کنون به رمال دعا نویس فالگیر مراجعه کرده اید ؟؟؟؟؟
لطفا در این مورد مساعدت کنید؟
ابلیس بر وزن اِفْعیل از لغت «بلس» به معنای مأیوس شدن میباشد مشتق شده و جمع آن ابالسه است.
و گفته اند که ابلیس از کلمه ی (ابلاس) و به معنای غم و اندوهی است که از شدت یأس و ناامیدی باشد. خداوند می فرماید: « وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُون»یعنی: و روزی که قیامت بر پا شود، تبهکاران نومید و غمگین می شوند{. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی}
این کلمه یازده بار در قرآن کریم به کار رفته است. در اینکه ابلیس واژه عربی یا اعجمی است، لغت شناسان دچار اختلاف شده اند و برخی نیزآن را از واژه یونانی «دیابولوس» به معنای سخن چینی و افترا مشتق میدانند. در اصطلاح ادیان آسمانی ابلیس به موجودی از طائفه جن یا فرشتگان - به حسب تفاسیر مختلف ـ اطلاق میشود، که پیش از آفرینش حضرت آدم وجود داشته و در صفوف فرشتگان الهی به عبادت میپرداخت، برابر روایتی از امام رضا(ع): نام اصلى ابلیس، حارث (حرث) بوده است که به دلیل عبادت طولانى، او را عزازیل، یعنى عزیز خدا، خطاب مىکردند. وى پس از عُجب، ابلیس نامیده شد و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهى، شیطان نامگرفت ابلیس را بدین جهت به این نام می خوانند چون از رحمت خدا ناامید شد و علت آن تمرد از دستور خداوند متعال بود نامهاى دیگر او، «ضریس، سرحوب، المتکوّن و المتکوّز» است. زرتشتیان او را «انگْرَ مَینیو» خوانند.
کنیه ابلیس کنیه و القاب ابلیس عبارتند از: ابومُرّه (ابوقره) ابوکردوس، ابولبینى (نام دختر وى) نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف، ابودجانه میباشد.
فرق ابلیس و شیطان فرق «ابلیس» و «شیطان» این است که ابلیس اسم عَلَم و نام خاصی برای موجود مشخص است، و اشاره به همان شیطانی است که اغواگر آدم شد اما شیطان از ماده «شطن» به معنی مخالفت می باشد شیطان معنای عام دارد و بر هر موجود بد و شریر اطلاق میشود خواه از انسان ها باشد یا ازاجنه که مصادیق آن در طایفه انسان وجن پیدا میشود همچنین گفته شده که ابلیس اولین فرد جن وشیاطین بوده است، در واقع ابلیس «ابو الجنّ و ابو الشیاطین» است
چرا خداوند اجازه مىدهد تا افراد معلول و ناقصالخلقه متولد شوند؟
چرا خداوند اجازه مىدهد تا افراد معلول و ناقصالخلقه متولد شوند؟خداوند نمىخواهد هیچ نوزادى ناقصالخلقه به دنیا بیاید، این گونه نوزادان در اثر اشتباهات والدین (به صورت عمدى یا سهوى) به دنیا آمدهاند که از نظر پزشکى نیز بسیارى از این عوامل شناخته شده است.
اگر سؤال شود که چرا خداوند اشتباهات آنان را جبران نمىکند؟ در پاسخ مىگوییم: خداوند آفرینش را بر اساس حکمت و علل و اسباب آفریده و اگر بخواهد با قدرت خود اشتباهات ما را در طبیعت اصلاح کند، باید نظام آفرینش را به هم بزند.
مثلاً؛ جاذبه براى زمین یک حکمت و ارزش است. این جاذبه است که سبب بارش باران مىشود. حال اگر بگوییم به خاطر سقوط کودکى یا انسانى یا هواپیمایى، جاذبه را از زمین بگیریم، علاوه بر از هم پاشیدن نظام خلقت، چه برکاتى را باید از دست بدهیم. مانند این است که دانشآموزى در امتحان جغرافى، مکان کوه هیمالیا یا اقیانوس اطلس را اشتباه نوشته باشد، آیا خداوند باید جاى کوه و اقیانوس را عوض کند؟!
اگر ظالمى سنگى را به صورت مظلومى پرتاب کرد، آیا خداوند باید قبل از رسیدن سنگ به صورت او، سنگ را پنبه کند یا صورت او را ضربه ناپذیر کند؟!
اگر کسى را در زمستان به داخل استخر آب سردى هُل دادیم، خداوند باید آب استخر را گرم کند؟
اگر مسافرى راه شهرى را به اشتباه رفت، آیا خداوند باید شهر را جابجا کند؟!
کسانى که توقّع دارند خداوند از قدرت خودش خلافهاى عمدى و سهوى انسانها را جبران کند، اگر کمى فکر کنند، خواهند فهمید که نتیجهى این توقّع آن است که هیچ چیز در جاى خود نباشد و یک نظام هرج و مرجى به وجود آید و همه چیز در هر لحظه در حال تغییر و تحوّل باشد و قدرت تدبیر و برنامهریزى از عقلا گرفته شود.
توصیه های جالب امام رضا برای زیبایی
ائمه اطهار علیهم السلام آراستگی ظاهر را یک اصل مهم در روابط زناشویی زن و مرد دانسته و سفارشات آموزنده ای درباره زینتهای مناسب برای آراستن خود داشته اند و همواره تأکید کرده اند که در این امر کوتاهی نشود.
توصیه به شستن موی سر و محاسن، شانه زدن موی سر، خوشبو کردن بدن با عطر، اصلاح سر و صورت، کوتاه کردن ناخن انگشتان، خضاب و رنگ کردن موی سر و صورت، زایل کردن موهای زاید بدن، سرمه کشیدن، روغن زدن به مو و مسواک زدن در همین راستا است.
درباره آراستگی و توجه به مرتب بودن ظاهر، ابو عبّاد می گوید: «امام رضا علیهالسلام تابستان روی بوریا و حصیر مینشست و زمستان روی گلیم. همچنین جامههای درشت و زبر میپوشید، ولی وقتی در برابر مردم ظاهر میشد، خود را میآراست».(1)
در روایات ائمه هدی بالاترین زینت و نهایت سعادت برای مرد، برخورداری از همسری شایسته، معرفی شده است. کلینی در فروع کافی این حدیث را از امام رضا(ع) نقل می کند: «عن ابی الحسن علی بن موسی الرضا قال ما افاد عبد و فائدة خیراً من زوجة صالحة اذا رآها سرّته و اذا غاب عنها حفظته فی نفسها وماله»(2) یعنی از حضرت رضا روایت شده که ایشان فرمودند:هیچ فایده ای به کسی نمی رسد بهتر از این که برایش بانویی باشد که نگاه کردن به او و مصاحبت با او موجب شادمانی همسر باشد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است.
بر خلاف تصوری که اکثر مردم دارند اسلام آرایش را مخصوص زنان نمی داند و هر دو طرف یعنی هم زن و هم مرد را دستور داده است که خود را برای همسرشا ن آرایش کنند .البته باید دانست که مشی ائمه (علیهم السلام) بر اعتدال استوار است و همواره ما را از افراط و تفریط نهی کرده اند.
از نظر امام رضا علیه السلام نظافت و آراستگی ظاهر و ایجاد جذبه وظیفه ای متقابل برای زن و مرد دانسته شده است. امام رضا(ع) می فرمایند: «لقد ترک النساء العّفة لترک ازواجهن التهیة لهُنّ ؛(3) چه بسا که بی توجهی مرد به آراستگی ظاهر سبب گردد که زن از پاکدامنی فاصله بگیرد.
در همین زمینه حسن بن جهم می گوید : دخلت علی ابی الحسن (علیه السلام) و هو مخضب بسواد. فقلت: جعلت فداک قد اختضبت بالسواد؟ قال: ان فی الخضاب اجراً . ان الخضاب و التهیئه مما یزید فی عفه النساء ولقد ترک النساءالعفه لترک ازواجهن التهیئه لهن ؛ ابن جهم می گوید: نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و او موهایش را رنگ سیاه زده بود. گفتم :فدایت شوم، با رنگ سیاه موهایت را رنگ کردی؟ فرمود: در رنگ آمیزی مو پاداش است. رنگ کردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که پاکدامنی زنان را افزون می سازد. زنان پاکدامنی ها را رها کردند چون همسرانشان خود را برای ایشان آماده نکردند.(4)
امام رضا (ع) همچنین در بیانی راهگشا در این زمینه تأکید فرموده اند: «من اخلاق الانبیاء التّنظُفُ ؛(5) پاکیزگی از خلق و خوی انبیاست» و ضمن آنکه گام نهادن در این قلمرو را توأم با ثواب می دانند، می فرمایند: زنان بنی اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسئله هیچ سببی نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمی آراستند. سپس آن حضرت افزودند: انّها تشتهی منک مثل الّذی تشتهی منها؛(6) ؛ زن هم از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد..
در همین راستا امام رضا (ع) استفاده از عطر را باعث انبساط روحی دانسته می فرماید: «چهار چیز است که دل را باز می کند و غم را از بین می برد: عطر زدن، عسل خوردن، سوارى کردن و به سبزه نظر کردن!» و نیز در توصیه ای دیگر به مردم می فرمایند: « برای مرد سزاوار نیست که استفادی هر روزه از بوی خوش را ترک کند پس اگر نتوانست، یک روز در میان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوشبو سازد و هیچ گاه این عمل را رها نکند».