زن وشوهری به باغ وحش رفتند، میمون نری را مشاهده
کردند که با جفتش عشقبازی میکرد
.زن به شوهرش گفت : چه رابطه دوستانه وعاشقانه ای
سپس به قفس شیرها رفتند شیر نر را دیدند که آرام و با
فاصله اندک از جفتش نشسته بود
.زن به شوهرش گفت : چه رابطه دوستانه ی اندوهباری است
شوهرش گفت : این بطری را به سمت جفت شیر نر بینداز
و ببین شیر نر چه عکس العملی نشان میدهد . وقتیکه
زن شیشه را به طرف شیر ماده انداخت، شیرنر فوری بلند
شد و بخاطر دفاع از جفتش با سر و صدای زیاد خود را
سپر او کرد
اما هنگامیکه شیشه ایرا به سمت میمون ماده انداخت
میمون نر از جفتش فاصله گرفت و به کناری دوید تا
شیشه به او نخورد
شوهر به همسرش گفت : عزیزم نباید احساسات دروغین
و ظاهری مردم تو را بفریبد
برخی انسانها هستند که با احساسات دروغین انسانها را
میفریبند
نباید فریب ظاهرنمایی آنان را خورد , برخی انسانها هم از
باطن و عمق وجودشان افراد را دوست دارند . چه بسا
هنرظاهر سازی را ندارند
اما میمون صفتان در این دور و زمانه چه زیادند و
شیرصفتان چه اندک
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ
خدایا از تو امان خواهم در آن روزى که سود ندهد کسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن کس که دلى پاک به نزد خدا آورد
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتِنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً
واز تو امان خواهم در آن روزى که بگزد شخص ستمکار هر دو دست خود را و گوید اى کاش گرفته بودم با پیامبر راهى
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَالاَْقْدامِ
و از تو امان خواهم در روزى که شناخته شوند جنایتکاران به سیما و رخساره شان و بگیرندشان به پیشانیها و قدمها
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا یَجْزى والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ
و از تو امان خواهم در آن روزى که کیفر نبیند پدرى بجاى فرزندش و نه فرزندى کیفر شود بجاى پدرش براستى وعده خدا حق است
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظّالِمینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوَّءُ الدّارِ
و از تو امان خواهم در آن روزى که سود ندهد ستمکاران را عذرخواهیشان و بر ایشان است لعنت و ایشان را است بدى آن سراى
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَالاَْمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ
و از تو امان خواهم در روزى که مالک نیست کسى براى کسى دیگر چیزى را و کار در آن روز بدست خدا است
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخیهِ وَاُمِّهِ وَاَبیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَاءْنٌ یُغْنیهِ
و از تو امان خواهم در آن روزى که بگریزد انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش براى هرکس از ایشان در آن روز کارى است که (فقط) بدان پردازد
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدى مِنْ عَذابِ یَوْمَئِذٍ بِبَنیهِ وَصاحِبَتِهِ وَاَخیهِ وَفَصیلَتِهِ الَّتى تُؤْویهِ وَمَنْ فِى الاَْرْضِ جَمیعاً ثُمَّ یُنْجیهِ کَلاّ اِنَّها لَظى نَزّاعَةً لِلشَّوى
و از تو امان خواهم در آن روزى که شخص جنایتکار دوست دارد که فدا دهد از عذاب آن روز پسرانش و همسرش و برادرش و خویشاوندانش که او را در پناه گیرند و هر که در زمین هست یکسره که بلکه او را نجات دهد، هرگز که جهنم آتشى است سوزان که پوست از سر بکند
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى
مولاى من … تویى سرور و منم بنده و آیا رحم کند بر بنده جز سرور او
؟ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمالِکُ وَاَ نَا الْمَمْلُوکُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ
مولاى من اى مولاى من ، تویى مالک و منم مملوک و آیا رحم کند بر مملوک جز مالک ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَ نَا الذَّلیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ
مولاى من اى مولایم تویى عزتمند و منم خوار و ذلیل و آیا رحم کند بر شخص خوار جز عزیز ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ
مولاى من اى مولاى من تویى آفریدگار و منم آفریده و آیا رحم کند بر آفریده جز آفریدگار ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظیمُ وَاَ نَا الْحَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْحَقیرَ اِلا الْعَظیمُ
مولاى من اى مولاى من تویى بزرگ و منم ناچیز و آیا رحم کند بر ناچیز جز بزرگ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ وَهَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِىُّ
مولاى من اى مولاى من تویى نیرومند و منم ناتوان و آیا رحم کند بر ناتوان جز نیرومند ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْفَقیرَ اِلا الْغَنِىُّ
مولاى من اى مولاى من تویى بى نیاز و منم نیازمند و آیا رحم کند بر نیازمند جز بى نیاز ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعْطى وَاَنَا السّاَّئِلُ وَهَلْ یَرْحَمُ السّاَّئِلَ اِلا الْمُعْطى
مولاى من اى مولاى من تویى عطابخش و منم سائل و آیا رحم کند بر سائل جز عطاکننده ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْحَىُّ وَاَ نَا الْمَیِّتُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَیِّتَ اِلا الْحَىُّ
مولاى من اى مولاى من تویى زنده و منم مرده و آیا رحم کند مرده را جز زنده ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْباقى وَاَ نَا الْفانى وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفانىَ اِلا الْباقى مولاى
من اى مولاى من تویى باقى و منم فانى و آیا رحم کند بر فانى جز خداى باقى ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الدّاَّئِمُ وَاَ نَا الزّاَّئِلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الزّآئِلَ اِلا الدَّّائِمُ
مولاى من اى مولاى من تویى همیشگى و منم زوال پذیر و آیا رحم کند بر زوال پذیر جز خداى همیشگى ؟
مَوْلا ىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الرّازِقُ وَاَ نَا الْمَرْزُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ اِلا الرّازِقُ
مولاى من اى مولاى من تویى روزى ده و منم روزى خور و آیا رحم کند روزى خور را جز روزى ده ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَالْجَوادُ وَاَ نَاالْبَخیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْبَخیلَ اِلا الْجَوادُ
مولاى من اى مولاى من تویى سخاوتمند و منم بخیل و آیا رحم کند بر بخیل جز سخاوتمند ؟
مَوْلاىَ یامَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعافى وَاَ نَا الْمُبْتَلى وَهَلْ یَرْحَمُ الْمُبْتَلى اِلا الْمُعافى
مولاى من اى مولاى من تویى عافیت بخش و منم گرفتار و آیا رحم کند بر شخص گرفتار جز عافیت بخش ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْکَبیرُ وَاَ نَا الصَّغیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الصَّغیرَ اِلا الْکَبیرُ
مولاى من اى مولاى من تویى بزرگ و منم کوچک و آیا رحم کند بر کوچک جز بزرگ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْهادى وَاَ نَا الضّاَّلُّ وَهَلْ یَرْحَمُ الضّاَّلَّ اِلا الْهادى
مولاى من اى مولاى من تویى راهنما و منم گمراه و آیا رحم کند بر گمراه جز راهنما ؟
مَوْلاىَ یامَوْلاىَ اَنْتَ الرَّحْمنُ وَاَ نَا الْمَرْحُومُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَرْحُومَ اِلا الرَّحْمنُ
مولاى من اى مولاى من تویى بخشاینده و منم بخشش پذیر و آیا رحم کند بخشش پذیر را جز بخشاینده ؟
مَوْلاىَ یامَوْلاىَ اَنْتَ السُّلْطانُ وَاَ نَا الْمُمْتَحَنُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ اِلا السُّلْطانُ
مولاى من اى مولاى من تویى سلطان و منم گرفتار آزمایش و آیا رحم کند به بنده گرفتار آزمایش جز سلطان ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الدَّلیلُ وَاَ نَا الْمُتَحَیِّرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمُتَحَیِّرَ اِلا الدَّلیلُ
مولاى من اى مولاى من تویى دلیل و راهنما و منم متحیر و سرگردان و آیا رحم کند سرگردان را جز راهنما ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَفُورُ وَاَ نَا الْمُذْنِبُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمُذْنِبَ اِلا الْغَفُورُ
مولاى من اى مولاى من تویى آمرزنده و منم گنهکار و آیا رحم کند گنهکار را جز آمرزنده ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغالِبُ وَاَ نَا الْمَغْلُوبُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ اِلا الْغالِبُ
مولاى من اى مولاى من تویى غالب و منم مغلوب و آیا رحم کند بر مغلوب جز غالب ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الرَّبُّ وَاَ نَا الْمَرْبُوبُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ اِلا الرَّبُّ
مولاى من اى مولاى من تویى پروردگار و منم پروریده و آیا رحم کند پروریده را جز پروردگار؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُتَکَبِّرُ وَاَ نَا الْخاشِعُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْخاشِعَ اِلا الْمُتَکَبِّرُ
مولاى من اى مولاى من تویى خداى با کبریا و بزرگمنش و منم بنده فروتن و آیا رحم کند بر فروتن جز خداى بزرگمنش ؟
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ وَارْضَ عَنّى بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ وَفَضْلِکَ
مولاى من اى مولاى من به من رحم کن به رحمت خود و خوشنود شو از من به جود و کرم و فضل خود
یا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِْمْتِنانِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
اى صاحب جود و احسان و نعمت و امتنان به رحمتت اى مهربانترین مهربانان
تسخیر رام کردن, فرمانبرداری کردن, به کاربی مزدواداشت 1 - ( مصدر ) رام کردن مطیع کردن مقهور کردن مغلوب کردن . 2- بکار بی مزد وا داشتن . 3- بدست آوردن . 4-( اسم ) قهر غلبه . 5- تصرف . جمع : تسخیرات. برخی از دوستان بر حسب علاقه ای که به ماورا و مسائل متافیزیکی دارند گاها سوالاتی در این زمینه مطرح می نمایند که بیان چند نکته قبل از هر مساله ای مهم است 1- علاقه به تنهایی کافی نیست 2- شما باعالمی میخواهید ارتباط بگیرید که کاملا مجهول است 3- موجودات ماورایی بسیار متنوع تر از موجودات مادی هستند 4- هیچ وقت بدون راهنما واستاد حتی تکرار میکنم حتی یک قدم در این وادی سیر نکنید 5- گوشه نشینی و عزلی گزیدن اخلاق مومن نیست 6- هر کسی صلاحیت استادی را ندارد 7- هر کسی چشم دیدن ماورا را ندارد 8- بسیاری از این کسانی که می گویند سید هستند درویش هشتند عارف هستند چله نشینی کرده اند خودشان در امورات خود مانده اند پس چگونه میخواهند شما را رهبری کنند؟ 9- بسیاری از کتابهایی که در این زمینه نوشته شده دارای معایب فراوان است پس نمی توان به انها اعتماد کرد
ما گفتیم بعدا پشیمانی سودی ندارد
میگویند : مردی بود قرآن میخواند واز معنی قرآن هیچی نمیفهمید . پس پسرکوچکش از پدرش پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی . پدر گفت پسرم سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور . پسر به پدرش گفت که غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند . پدر گفت امتحان کن پسرم . پسر سبدی که درآن زغال میگذاشتندگرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبدرازیرآب زدوبسرعت بطرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبدباقی نماند . پس به پدرش گفت که هیچ فایده ا ی ندارد . پدرش گفت دوباره امتحان کن پسرم . سپس دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد . برای بار سوم وچهارم وپنجم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیرممکن است که سبد از آب پرشود . سپس پدر به پسرش گفت سبد قبلی چطور بود . اینجا بود که پسرک متوجه شد به پدرش گفت بله پدر قبلی سبد ازباقی مانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی این سبد پاک وتمیز شده است . سپس پدر به پسرش گفت این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام می دهد . پس دنیا وکارهای دنیا به تحقیق که قلبت را از کثافتهاپرمیکندوخواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند اگرچه هیچی از آن حفظ نباشی ومعنی اش رانفهمی پس همین الان خودتان را برای خواندن قرآن آماده کنید
سلام بر تو ای شهر خدا,
سلام بر توای بزرگترین ماه خدا,
و ای عید دوستان خدا,
سلام بر تو ای گرامی ترین مصاحب از میان اوقات و ای بهترین ماه در ایام و ساعات.
سلام بر تو ای ماهی که بر آمدن گامها در آن آسان و اعمال نیک در آن منتشر و فراوان است.
سلام بر تو ای همنشین که چون پدید آید احترامش بزرگ و چون ناپدید شودفقدانش دردناک است. و ای مایه ی امیدی که فراقش رنج فزاست.
سلام بر تو , سلام بر تو که وداع با تو از روی خستگی و ترک روزه است از سر ملامت نیست.
سلام بر تو که پیش از آمدن در آرزوی تو بودیم و پیش از رفتن از اندیشه ی فراقت محزونیم.
سلام بر تو و بر شب قدری که از هر ماه بهتر است.
سلام بر تو که دیروز چه سخت به تو دل بسته بودیم و فردا چه بسیار به سوی تو مشتاق